بانك ملى يكى از نخستين اقدامات رضاخان بود كه به كمك كارشناسى
آلمانى محقق شد، اما از نگاه كارشناسان اقتصادى، اقدامى ناسنجيده و بيهوده بود؛
چراكه اولًا سياستهاى مكملى كه گسترش فعاليتهاى آن را تأمين كند، مورد توجه قرار
نگرفت و ازسويى بانك ملى فقط نهادى موازى براى صرافان سنتى بود و بلكه آن صرافان،
اين كاركردها را بهتر انجام مىدادند. بهواقع صرافى در ميان بازاريان ايران،
نهادى جاافتاده بود كه نحوه كار آن براى همه آشنا بود و اعتمادى متقابل در آن وجود
داشت. در مقايسه با اين نهاد، بانك دولتى جديد بىتجربه بود و در اداره امور خود
نيز چندان تخصص نداشت.[1] درخصوص ايجاد راه آهن نيز
اقدامات رضاخان برپايه اهداف خاصى بنا شده بود. جان فوران يكى از تحليلگران غربى
مسائل ايران اينگونه تحليل مىكند:
پروژه ديگرى كه از نظر اقتصادى «فاجعهآميز» بود، احداث راهآهن از
بندرشاه در جنوبشرقى درياى خزر به بندر خرمشهر بود. هنگامى كه لايحه ساختن
راهآهن به مجلس رفت، مصدق با آن مخالفت كرد كه اولًا چرا شمال مركزى به
جنوبغربى؟ مصدق مسير تبريز، تهران، مشهد را مناسبتر مىدانست. ازسويى چرا
راهآهن و نه يك جاده؟ بهويژه اگر بدانيم كه هزينه احداث جاده يك تا يكونيم درصد
هزينه راهآهن بود و هزينههاى آن از محل عوارض قند و چاى و انحصارات مختلف دولتى
بر تجارت خارجى تأمين مىشد كه هم موجب تورم و هم موجب پايين آمدن سطح رفاه عمومى
گرديد. هزينه كل اين پروژه 260 ميليون دلار، برابر با تمام سرمايه گذارىهاى صنعتى
در طول سلطنت رضاشاه بوده است؛ پروژهاى كه اگرچه يك اقدام زيرساختى بود، ظرفيت
بهرهبردارى از آن تا سالها بسيار اندك بود و هيچ توجيه اقتصادى را دربرنداشت.[2] بهطوركلى برخى نويسندگان از آنچه
در عصر پهلوى اتفاق افتاد، به شبهمدرنيسم ياد مىكنند. براى «شبهمدرنيسم» دو
ويژگى بيان شده است:
[1]. همايون كاتوزيان، اقتصاد سياسى ايران از
مشروطيت تا پايان سلسله پهلوى، ص 157.
[2]. بنگريد به: فوران، مقاومت شكننده؛ تاريخ
تحولات اجتماعى ايران از صفويه تا سالهاى پس از انقلاب اسلامى، ص 353- 351.