خود در راستاى تغييرات سياسى ادامه مىدادند. در آن زمان ظهور
جنبشهاى مشروطهخواهى بهعنوان نماد تغيير در ساختار سياسى كشورهاى جهان،
مهمترين مسائل سياسى در جهان بهشمار مىرفت. از سوى ديگر، براثر عوامل داخلى و
خارجى در اواخر قرن نوزدهم، امپراتورى عثمانى تضعيف شد و سرانجام در جنگ جهانى اول
به زوال رفت؛ امرى كه بر تحولات سياسى در جهان اسلام تأثيرى بهغايت داشت.
دولت عثمانى بزرگترين و پهناورترين دولت اسلامى پس از فروپاشى خلافت
عباسى است. اين دولت در سدههاى سيزدهم و چهاردهم ميلادى در سرزمين آناتولى ظهور
كرد و در قاره اروپا گسترشى چشمگير يافت. اين دولت در اوايل نيمه دوم سده پانزدهم
با فتح قسطنطنيه، تنها وارث امپراتورى روم شرقى (بيزانس) شد و در پايان سده
پانزدهم به اوج اقتدار و شكوه خود رسيد.
اين امپراتورى براثر عوامل مختلف داخلى و خارجى به ضعف گراييد و
سرانجام در جنگهاى بيرونى تجزيه شد. بدينترتيب با فروپاشى امپراتور عثمانى، جهان
اسلام بيش از پيش در برابر غرب و اروپاييان تضعيف گرديد.
ب) وضعيت ايران در قرن نوزدهم
پس از آشنايى مختصر با وضعيت جهان در قرن نوزدهم، بجاست اوضاع ايران
از نظر ساختقدرت سياسى و اجتماعى و نيز وضعيت اقتصادى آن در قرن نوزدهم،
بهاختصار بررسى شود.
يك. ساختار اجتماعى و قدرت سياسى در ايران
از نظر تاريخى در دوران صفويه براى نخستينبار هويت ايرانى در قالب
مذهب تشيع احيا گرديد و بدينسان دولتى مستقل و شيعى بر ايران حاكم شد. با فروپاشى
نظام صفوى، سلسلهاى از حكومتها كه حاصل رقابت و منازعات قبيلهاى بودند، مدتى
كوتاه در ايران حكومت كردند، تا اينكه در سالهاى پايانى سده هجدهم، ايل قاجار
توانست با سركوب نسبى ديگر ايلات و قبايل، حاكميت خاندان قاجار را مستقر سازد.