نام کتاب : حكومت دينى از منظر استاد شهيد مطهري نویسنده : قدردان قراملكى، محمد حسن جلد : 1 صفحه : 142
كشتن يك انسان، اعم از مسلمان و غيرمسلمان،
برابر كشتن تمامى انسان هاست:
من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكانّما قتل الناس جميعا[1]. از اين رو، براى جلوگيرى از ريختن خون بىگناه، «قصاص» را به عنوان
اصل پيشگيرى و بازدارنده مطرح كرده است تا انسانهايى كه توان كشتن ديگران را
دارند و غرايز و احساسات آنها در قتل مظلومى غليان نموده است با مشاهده قصاص، دست
به كشتن ديگران نزنند. قرآن كريم خود فلسفه قصاص را براى عقلا چنين ذكر مىكند: و لكم فى القصاص حياة يا اولى الالباب[2].
اين آيه از قصاص، كه به ظاهر اماته و تجويز قتل ديگرى است، به احيا و
مايه زندگانى ياد نموده؛ چرا كه مجرم با توجه به اين حكم، خود را از ارتكاب قتل
برحذر مىدارد و قاتل بالقوّه، قاتل بالفعل نمىگردد.
تحليل خشونتانگارى قصاص
عواطف بعضى از حقوقدانان غربى و به تبع آن بعضى به اصطلاح
روشنفكران گل كرده و اين اصل را غيرانسانى توصيف مىكنند و معتقدند به جاى قصاص،
بايد به اصلاح و تربيت مرجم و قاتل پرداخت[3].
چنانكه نوشتند:
اعدام مجازاتى خشن، ناانسانى و موهن است. علاوه بر اين، دلايل تجربى
و جامعهشناسانه زيادى اين حقيقت را نشان داده است كه برخلاف تصور عمومى، مجازات
اعدام نه تنها نقشى در كاهش جنايات ندارد كه خود از ابزار گسترش بىعدالتى و جنايت
است[4].
اين سخن به ظاهر، صواب و عقلانى مىنمايد، اما وقتى به تبعات منفى
آن