نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 42
حكومتى نمىپذيرند. از نظر آنها، سخن در
اين نيست كه آيا دين، داراى تعاليمى در امور حكومتى و اداره جامعه هست يا نه؟ بلكه
دين بايد از امور اجتماعى و سياسى بركنار باشد، گرچه در محتواى درونى خود،
آموزهها و تعاليم زيادى در زمينه شؤون مختلف اجتماعى و سياسى داشته باشد. براساس
اين ديدگاه، گرچه دين براى خود شأنى در امور سياسى قائل باشد و دعوت به تشكيل دولت
دينى كرده باشد و تعاليمى در عرصههاى مختلف سياست ارائه كرده باشد، امّا در عمل
نمىتوان در امور سياسى به مرجعيّت دين اعتقاد داشت؛ زيرا مقوله سياست و اداره
جامعه، مقولهاى كاملا بشرى و عقلانى است و دين توان دخالت در آن را ندارد.
مرجعيّت دادن به دين در امور سياسى و اجتماعى، عملى ناروا و نامعقول است؛ زيرا به
معناى ناديده گرفتن عقلانيّت و تدبير و دانش بشرى است. اين دسته، از حكومت سكولار
دفاع مىكنند و عميقا به سكولاريزم وفادارند.
جدايى اسلام از سياست
همانطور كه اشاره شد، دسته اوّل از منكران حكومت دينى، بر اين
اعتقاد تأكيد دارند كه اسلام در جوهر و محتواى خويش، مسلمانان را به تشكيل حكومت
دينى ترغيب نكرده است. محور بحث آنان سالهاى حضور پيامبر در مدينه است؛ آيا
پيامبر در مدينه حكومت تشكيل داد؟ و بر فرض قبول، آيا اين حكومت نشأت گرفته از
فرمان الاهى و دعوت دينى بود يا آنكه ريشه مردمى داشت و در جوهر تعاليم اسلامى
تشكيل حكومت و اداره جامعه فاقد جايگاه رسمى است؟
واقعيّت تاريخى آن است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم
پس از هجرت به مدينه، قبايل اطراف مدينه را به اسلام دعوت كرد و اتّفاق و اتّحادى
به مركزيت مدينة النبى به وجود آورد. هماره برداشت و تفسير مسلمين از اين واقعه
چنين بوده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم در مدينه حكومت تشكيل داد و
در كنار نبوّت و وظايف تبليغى و ارشادى، زعامت سياسى مسلمين را نيز بر عهده داشت.
اين اقدام وى، ريشه در وحى و تعاليم الاهى داشت و ولايت سياسى پيامبر نشأت گرفته
از تنفيذ و فرمان الاهى بود؛ زيرا خداوند مىفرمايد:
نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 42