نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 116
إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين
آمنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزّكوة و هم راكعون.[1] بحث
تفصيلى در معانى متنوّع مشتقّات «و- ل- ى» و بررسى دقيق گونههاى مختلف استعمال
آنها در قرآن و روايات، ما را از بحث اصلى دور مىسازد؛ زيرا معناى اصطلاحى ولايت
و همريشههاى آن نظير والى و ولىّ روشن است. زمانى كه مىگوييم آيا پيامبر صلّى
اللّه عليه و اله و سلم كسى را به ولايت مسلمين منصوب كرده است؟ يا مىپرسيم: آيا
در عصر غيبت، فقيه عادل داراى ولايت است؟ روشن است كه مرادمان دوستى و محبّت و
نصرت و مانند آن نيست، بلكه سخن در تصدّى و سرپرستى و عهدهدارى امور جامعه اسلامى
است. ولايت فقيه به معناى آن است كه در زمان غيبت، فقيه عادل، سزاوار تصدّى و
سرپرستى جامعه اسلامى است و او به اين موقعيت شرعى و اجتماعى نصب شده است.
ماهيت ولايت
ولايتى كه براى فقيه عادل به كمك ادلّه ولايت فقيه اثبات مىشود، از
سنخ اعتبارات و مجعولات شرعى است. فقاهت و عدالت و شجاعت و مانند آن، از صفات و
حقايق تكوينى هستند، امّا امورى نظير رياست و ملكيّت «وضعى و قراردادى» اند. امور
اعتبارى و وضعى به امورى مىگويند كه به واسطه جعل و قرارداد ايجاد مىشوند و به
خودى خود وجود خارجى ندارند، بلكه به واسطه وضع واضع و جعل جاعل موجود مىشوند.
اگر واضع و قرارداد كننده، شارع باشد، به آن «اعتبار شرعى» گويند و اگر واضع و
ايجادكننده آن، عقلا و عرف باشند، به آن «اعتبار عقلايى» گويند.[2]
كسى كه فقيه مىشود يا به ملكه عدالت و تقوا دسترسى پيدا مىكند، صاحب يك واقعيت
[2] - رياستى كه يك قبيله براى رئيس خود و يك جامعه
براى حاكمان خويش قاتل است، نمونهاى از اعتبارات عقلايى است. همچنين قوانين
راهنمايى و رانندگى، نظير ممنوعيّت گردش به چپ يا يكطرفه بودن يك خيابان نمونهاى
از اعتبارات و مجعولات وضعى عقلايى است.
نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 116