نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 87
داده و خدا او را دانسته گمراه ساخت ...».[1] ابن سينا در اشارات فصلى را آورده[2] و در آن مىگويد: طبع اوليه انسان
مدنيت و شهرنشينى است و او نمىتواند همانند حيوانات به طور فردى زندگى كند، بلكه
احتياجات او چنان است كه همواره بايد به صورت تعاون زيست كند؛ يعنى به صورت تبادل
عمل و معامله در كارها، زندگى را ميسور سازد.
ولى جب ذات او ايجاد كند كه پيوسته در جلب منفعت شخصى خود و دفع ضرر
از خويش بكوشد و مسلم است خواستههاى هريك از افراد با ديگرى متفاوت است و در اين
صورت خواستهها به اصطكاك كشيده خواهد شد و قهرا به نزاع و جدال و چه بسا به
انهدام حرث و نسل و هلاكت مىانجامد. پس حكمت بالغه الهى ايجاب مىفرمايد كه فردى
صالح و صادق و داراى منش مديريت و الهيّت با فوق العادگى تمام همراه با قانون و
محافظ قانون ارسال شود كه در مشكلات و پيشآمدهاى گوناگون جايز را از غير جايز و
حلال را از حرام تبيين فرمايد تا از هرجومرج در جامعه جلوگيرى شود. آنچه در اين
مسئله حائز اهميت است آگاهى به زمان و مكان و شناخت ساختار جامعههاى بشرى است كه
جملگى رهبر لايق و كامل و محيط بر پيكره سياست و مديريت مىطلبد.
رهبرى و زعامت از احكام اوليّه و ثابت الهى است
از مقدمات قبل به خوبى روشن شد كه محور اساسى در سياسيتگذارى آيين
الهى اسلام فقط مسئله رهبرى است و از احكام اوليهاى است كه هيچگاه خداى متعال از
او نمىگذرد؛ به طورى كه از مجموعه آيات و روايات چنان استفاده مىشود كه وجود
قانون بدون رهبرى ممكن نيست، بلكه مىتوان رهبرى را از براى جامعه به منزله روح
براى جسد دانست؛ بدان معنا كه تشكل و سيادت و قدرت هرجامعه مرهون وجود و مراتب
لياقت رهبرى آن خواهد بود. در نهج البلاغه آمده است: «مردم نسبت به داشتن حاكم
ناچار مىباشند، حاكمى نيكوكار يا حاكمى بدكار».[3]
[1] - جائيه( 45) آيه 23:\i« أفرأيت من اتخذ اليهه هواه
فاضلّه اللّه على علم».\E