اين عصر كسانى نقشه‌هاى استعمارى براى ملل جهان، به ويژه جهان سوم را طراحى مى‌كنند كه اطلاعات وسيعى در زمينه‌هاى احوال مختلف جهان و مردم دارند، مانند آگاهى از وضعيت جغرافيايى منطقه‌ها، وضعيت تاريخى، اطلاع از معادن و ثروت‌هاى ملّى در سرزمين‌هاى مختلف، كه جملگى در تصميم‌گيرى‌هاى آنان دخيل است.

امروزه نيز پيشرفت علم جامعه‌شناسى و روان‌شناسى به معناى وسيع آن، توانايى خاصّى به نظام تبليغاتى و دستگاه‌هاى سياسى آنان داده است كه از طرفندهاى خاصى براى رسيدن به مقاصد خود بهره گيرند.

آنان در برخوردها و نشست‌ها، با به كارگيرى فنون خاص خود ميزان توانايى‌هاى مسئولان و احيانا نقاط قوت و ضعف آنان را حدس مى‌زنند و نقشه نفوذ خائنانه خود را برحسب خصوصيات او پى‌ريزى مى‌كنند، و گذشته از همه اين امور، پيشرفت علوم و تكنولوژى و در دست داشتن توانايى نظامى و در اختيار داشتن اقتصاد و بازار جهان بر حساسيت زمان مى‌افزايد. به كارگيرى دستگاه‌هاى سرّى و جاسوسى با حيله‌ها و تزويرهاى سياسى نيز مسئله‌اى است كه شكل مديريت بر جوامع در حال رشد را چند برابر مى‌كند.

لذا ولىّ فقيه بايد گذشته از اطلاع وسيع بر فقه و داشتن ملكه اجتهاد، فردى باشد كه شخصيت او رشد يافته و بر زواياى وضعيت سياسى و جغرافيايى جهان اطلاع داشته باشد تا بتواند از نظام اقتصادى و مرز قدرت‌ها، نفوذ و نقشه‌هاى آنان مطلع شده و جاذبه‌هاى تصنعى و دروغين آنان را خنثى كند. اگر اعلم زمان واجد چنين شرايطى باشد، موهوبى است الهى كه همگان از شكر آن عاجزند. و در غير اين صورت مسئله را بايد به طور تعدد مطلوب عنوان كرد كه اگر شرايط فوق در اعلم زمان بود، او متعين است و در غير آن بايد به مجتهدى روى آورد كه بتواند در شرايط حساس و در صورت برخورد با مشكلات ملت را رهبرى كند.

امروزه استعمارگران با استفاده از شيوه‌هاى جديد استعمارى، در زمينه‌هاى مختلف براى ملل مستقل مشكلاتى ايجاد مى‌كنند كه رهبر بايد ملّت را از آن مشكلات برهاند.

و چون زعامت و ولايت در اسلام از احكام اوليه بوده و قابل تعطيل نيست در صورت نبودن اعلمى كه اين شرايط را دارا باشد بايد به دنبال فرد مجتهدى رفت كه در استنباط احكام توانا بوده و شرايط زعامت را دارا باشد و هرگز از چهارچوب فقه تجاوز نكند