جهت توجه به وظايف اخلاقى گرديده است. كه
عمل به آن تأثير به سزايى در كاهش طلاق دارد.
از جمله اين موارد مىتوان به سفارشاتى كه در خصوص لزوم گذشت طرفين
نسبت به يكديگر شده، تأكيد بر رازدارى و عدم افشاى رازهاى خانوادگى، توصيه به لزوم
احترام متقابل و ضرورت ابراز محبت اشاره نمود. اين امور همگى از عواملى است كه
موجب استحكام مبانى خانواده مىگردد.
همچنين توصيههايى كه به مردان و زنان در بدو ازدواج و هنگام گزينش
همسر گرديده است، تأثير به سزايى در حفظ كانون خانوادگى دارد. به عنوان مثال به
مردان توصيه شده است كه زن با تقوا انتخاب نمايند. بديهى است كه زن با تقوا به
آسانى راضى به انحلال خانواده نخواهد شد. همچنين به دختران سفارش گرديده كه از
ازدواج با مرد بداخلاق ولو با ايمان خوددارى ورزند. طبيعى است كه تبعات بد اخلاقى
مرد اثرات مخربى در خانواده بر جاى خواهد گذاشت.
همچنين توجه به كفو بودن زن و شوهر در هنگام ازدواج، مىتواند از
بسيارى از تنشها و مشكلات زندگى مشترك بكاهد. به اين ترتيب با رعايت نكات فوق و
با تقدم اخلاق بر حقوق، روح زندگى خانوادگى از صفا و صميميت بهرهمند شده و طلاق
كاهش مىيابد، چرا كه طلاق امر حلالى است كه خداوند از آن نفرت دارد و در توصيف
معصوم (ع) با وقوع طلاق عرش الهى به لرزه در مىآيد.