خللى در عنصر اراده (قصد فاعل) وجود نداشته
باشد و چون زنان معمولًا زودتر از مردان تصميم به امرى گرفته و سريعتر پشيمان
مىشوند از اختيارات محدودترى در امر طلاق بر خوردارند.
11- طلاق براى مرد مستلزم فشار اقتصادى و پيامدهاى منفى اخلاقى است
او بايد مهريه همسر اول، مهريه همسر دوم، نفقه همسر جديد، و نفقه فرزندان را
بپردازد، مسئوليت حضانت فرزندان را تا سالهاى طولانى بر عهده گيرد و بنابراين
طلاق بيشتر بدست كسى است كه بيشتر متضرر مىشود.
12- مطابق قانون، در امر ازدواج، ايجاب با زن و قبول مرد مىباشد
طبيعى است كه مرد در صورت عدم تمايل به تداوم اين قبول، اختيار وسيعترى در انصراف
از تداوم رابطه زوجيت داشته باشد و البته زنان با دقت نظر در حقيقت ازدواج و طلاق؛
اين امر را ناخوشايند نمىيابند كه حق زيباى انعقاد ازدواج به زن سپرده شده و حق
نازيباى طلاق و اضمحلال خانواده بيشتر به مردان.
13- آنچه كه در بحث خانواده بسيار مهم است، تقدم مباحث اخلاقى بر
مباحث حقوقى مىباشد. قوانين حقوقى مباحث خشك و غير قابل انعطافى مىباشند كه على
رغم احترام به آن، نمىتوان بناى يك زندگى خانوادگى را- كه عاطفه محور اصلى آن
محسوب مىشود- صرفاً بر اساس آن ايجاد نمود.
لذا در نگرش اسلامى به زوجين و افراد خانواده، توصيههاى فراوانى در