مرد به اينكه با زنى كه به او علاقه ندارى و
او را نمىخواهى به زور قانون زندگى مشترك داشته باش با لطافت روحى زن و نيازهاى
او مغايرت دارد زيرا زن احساس مىكند در زندگى به جاى محبوب بودن، وجودى تحميلى
دارد.
10- به نظر مىرسد يكى از حكمتهاى كاهش اختيار زن در طلاق، تأثير
پذيرى بيشتر و قوت احساسات زن باشد كه موجب مىگردد سريعتر تصميم گيرى نموده و در
نزاع هاى خانوادگى زودتر از مرد تصميم به جدايى بگيرد. در حالى كه مردان بر اساس
خصوصيات ذاتى خويش كه حسابگرترند در تصميم گيرى، مضرات و فوايد آينده عمل خويش را
بيشتر مد نظر قرار مىدهند. لذا نسبت به زنان ديرتر به طلاق رضايت مىدهند. آمار
موجود در دادگاهها نيز نشان دهنده اين امر است كه تقاضاى طلاق از جانب زنان چندين
برابر تقاضاى طلاق از جانب مردان است. بنابراين از آنجا كه از نظر اسلام استحكام
خانواده اهميت بسيار دارد، قوانين اسلامى كوشيده است تا امر با اين درجه از اهميت
را از فضاى احساسى دور ساخته و به فضاى عقلانى نزديكتر سازد در همين رابطه اسلام
طلاق با قسم و سوگند را نيز قبول ندارد و از پيامبر (ص) نيز نقل شده كه آن حضرت
فرمودند: طلاق در حال مستى، جنون، خشم (به ميزانى كه فرد قدرت تعقل خويش را از دست
دهد) صحيح نمىباشد.
بنابراين به دليل اهميت طلاق و تأثيرات فراوان آن بر اعضاى خانواده
اعم از زن، شوهر و خصوصاً فرزندان، كوشش بر آن است كه در اين امر