نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 76
در برابر اين گروه عدلّيه معتقدند كه حق و باطل، پيش از اينكه متعلق
امر و نهى شارع مقدس قرار گيرند، وجود دارند اسلام، فرامين خود را بهگونهاى مقرر
فرموده است كه هر حقّى به حقدار برسد.[1] عدليه برخلاف نظر اشاعره در پى
اين نبودند كه براى خداوند تكليف تعيين نمايند. سخن آنان براين پايه استوار بود كه
چون خداوند حكيم و عادل است، عدالت او اقتضا مىكند كه آن باملاك و معيار صورت
پذيرد. اين تصور كه خداوند در نظام تكوين يا تشريع آن افعال خود و دستورهايش را
بىضابطه و معيار قرار داده است، خود، ظلم بزرگى به خداوند است. اين تصور كه
قوانين الهى را در تكوين و تشريع فراتر از عدل بدانيم و بگوييم كه فعل و فرمان
الهى از هيچ ضابطهاى پيروى نمىكنند، تصورى نادرست و بىاساس مىباشد.[2]
براى درك روشنتر ديدگاه عدليه در برابر اشاعره به گزارههاى زير
توجه كنيد:[3]
ي خداوند آنچه را مطابق حق و عدل است انجام مىدهد.
ص آنچه را خداوند انجام مىدهد، همان حقيقت و عدالت است.
ي عدالت و ظلم، حق و باطل مبنا و ملاك واقعى و عقلىدارند.
ص عدالت و ظلم، حق وباطل فقط مبنا و ملاك شرعى دارند.
ي زشتى و زيبايى، خوبى و بدى وصلاح و فساد امورى واقعىهستند.
ص زشتى و زيبايى، خوبى و بدى، صلاح و فساد، در پرتو دستورهاى دين
معنا و مفهوم پيدا مىكنند.
ي دين به آنچه حق است، دستور مىدهد.
ص هرچه را دين دستور دهد، رنگ حقيقت به خود مىگيرد.
ي حسن وقبح واقعى اشيا، معيار دستورهاى دينى است.
ص دين، معيار حسن وقبح است.
[1]. در واقع عدالت چيزى جز احقاق حق و يا به
تعبير برخى از روايات احياى حقوق نيست: انَّ فى ولاية والى العدل و وُلاتِهِ
احياءكل حق. بحارالانوار، ج 75، ص 347.
[2]. و نيز، بنگريد به: مرتضى مطهرى، مقدمه عدل
الهى.