نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 56
فرماندهى كل قواى انسان و كشور وجود خودش را بهدست گيرد؛ ولى
مىدانيم و بسيار ديدهايم كه عقل هميشه نقش خويش را ايفا نكرده است و به جاى آن
اميال و غرايز زمام امور را به دست گرفتهاند. خودكامگى، خودپرستى، ميل به
خوشگذرانى و شهوترانى، عقل و وجدان آدمى را از كار مىاندازد و آن را به اسارت
مىگيرد. چه زيبا گفته است اميرمومنان عليه السلام كه چه بسيارند عقلهايى كه
در اسارت هواى نفس در آمدهاند. نفس امير است و عقل، اسير.[1]
آسيبپذيرى عقل و وجدان تنها در مقابل اميال و غرايز نيست. عقل
هنگامى كه با عادات و رسوم، چگونگى تعليم و تربيت، شرايط اقتصادى، حالات مختلف
زندگى، اقتضائات خاص زمانى و مكانى، مواجه مىگردد، تأثير و رنگ مىپذيرد. عقل و
وجدان در بسيارى از موارد همانند مظروفى هستند كه با قرار گرفتن در ظرفهاى مختلف،
شكل و شمايل مخصوص به خود مىگيرند. وجدان شرقىها به مراقبت از پدران و مادران
سالخورده حكم مىكند، در حالى كه در برخى جوامع بدون هيچ عذاب وجدانى پدر و مادرش
را به خانه سالمندان مىسپرد. گاه زشتترين كارها بر اثر تكرار و گذشت زمان، زشتى
خود را از دست مىدهند؛ بهويژه اگر حالتى عمومى به خود گيرند. در اين صورت وجدان
عمومى نه تنها آنها را زشت نمىداند، آن را تأييد مىكند. بنگريد به نوع برخورد
انسانهاى عاقل و با وجدان به روابط جنسى در اشكال مختلف؛ از جمله همجنس بازى. آيا
آنها انسانهاى ديوانه و بىوجداناند؟! آيا آنها كه فرزندان خود را زنده به گور
مىكردند از نعمت عقل و وجدان به كلى محروم بودند؟ اينان همه عاقل و داراى وجدان
بودهاند؛ امّا عقلى كه اسير است و وجدانى كه در معرض آسيب پذيرى قرار مىگيرد.
معرفت عقلانى ومعرفت وحيانى
از مطالب گذشته مىتوان نتيجه گرفت كه هدايت واقعى با بهرهگيرى
توأمان از معرفت عقلانى و معرفت وحيانى امكانپذير خواهد بود. انسان مدرن بيش از
انسانهاى گذشته شايسته اعتراف به اين حقيقت است كه با همه معلوماتش هنوز سطرى از
كتاب قطور خلقت