نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 55
واداشته است. جايگاه عقل در اسلام تا بدانجا است كه آن را
پيغمبر درون نام نهادهاند و در متون دينى آمده است: خداى را بر بندگان خود دو
حجّت است: حجّتى بيرونى وحجّتى درونى. حجت بيرونى همان پيامبران و اماماناند و
حجت درونى عقل مردمان است.[1] اما آيا با داشتن عقل- هرچند
عقل جمعى- و وجدان،- هرچند وجدان بشرى- مىتوان به قوانين مناسبى كه در برگيرنده
مصالح و منافع فرد و جامعه باشد دست يافت؟ پاسخ مثبت يا منفى به اين سئوال با تأمل
در موارد زير به دست خواهد آمد:
يك. شناخت انسان به عنوان پيچيدهترين و پر رمز و رازترين موجود مادى
با همه استعدادها، عواطف، غرايز و جنبههاى قوت و ضعف او.
دو. شناخت جهان باهمه عظمت و گستردگىاش، مبدأ و مقصدش.
سه. آگاهى از نوع رابطه انسان با جهان و با انسان يا خدا.
چهار. آگاهى از مقولههايى چون سعادت، شقاوت، حقيقت، عدالت، مصلحت،
معنويت و كرامت.
آدمى باهمه توانايىهايش، در چنين گسترهاى ناتوان است. كافى است
بدانيم اصولى چون اصل كرامت انسان در ميان فرهنگها و جوامع مختلف، مفاهيم
گوناگونى داشته و دارد و در گذر زمان نيز با توجه به تحولاتى كه در اوضاع و شرايط
حاكم بر دولتها و مردم بهوجود آمده است در تغيير و نوسان بوده است. انسان مدرن
باآنكه عقل خود را ورزيده مىداند، گسترش و روزافزونى اختلافات در ميان دانشمندان
و مغزهاى متفكّر خود را بيش از پيش نظارهگر است؛ اختلافات عميق و گاه متضاد در
امور اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سياسى و ساير امور مربوط به زندگى فردى و جمعى.
فراسوى هر يك از مكتبها و نظريهپردازىها، انديشمندانى سنگر گرفتهاند كه هر يك
حاصل عمرى از تلاش فكرى و عقلانى خود را عرضه داشتهاند. آيا باز هم مىتوان با
امتزاج حقوق فطرى و طبيعى با عقل بشرى به نظام حقوقى قابل اطمينانى نايل گرديد؟
اگر هنوز به پاسخ نرسيدهايم توجه به يك نكته ديگر نيز راهگشا خواهد بود. ما
آدميزادگان آميزهاى از عقل، وجدان، اميال و غرايزيم. در حالت طبيعى اين عقل است
كه بايد
[1]. ان للّه على الناس حجتّين حجة ظاهرة و حجة
باطنة، فامّا الظاهرة فالرسل و الانبياء و الائمة و امّا الباطنة فالعقول.
وسائلالشيعة، ج 11، ص 162.
نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 55