در جوامع خرد و غير سياسى نظير جامعه پزشكان يا ورزشكاران يك فعاليت
خاص مورد توجه قرار مىگيرد؛ در حالى كه «جامعه سياسى» دربرگيرنده كل فعاليتهاى
انسانها است. اين شمول و فراگيرى در هيچ جامعه ديگرى وجود ندارد.
2. عضويت قهرى و غير ارادى
عضويت در جوامع خاص، اختيارى است و به اراده افراد بستگى دارد؛ در
حالى كه عضويت در جامعه سياسى ارادى نيست. زندگى در چنين جامعهاى از تولد آغاز
مىگردد و همزمان همه قوانين و مقرّرات متوجه انسان مى شود و هيچ گريزى از آن وجود
ندارد. در صورتى كه فردى خواهان ترك عضويت از يك جامعه سياسى باشد بهناچار بايد
وارد جامعه سياسى ديگرى گردد كه اراده خود را بر او تحميل خواهد نمود.
3. قدرت بىمنازع سياسى
در هر جامعه سياسى، با بهرهگيرى از ابزارها و امكانات مادى، ساختار
تشكيلاتى ونيروى به خدمت گرفته شده انسانى، قدرتى سياسى بهوجود مىآيد كه براى
انتظام امور جامعه و تأمين و تضمين حقوق مردم وارد عمل مىگردد و هيچ قدرتى در
برابر آن تاب مقاومت ندارد.
بدين ترتيب روشن مىگردد كه هر جامعه سياسى بهناچار بايد در پناه يك
«نظام سياسى» به حيات خود ادامه دهد. درونمايه هر نظام سياسى «قدرت» است. منشأ
مشروعيت قدرت يا حاكميت در نظامهاى سياسى چهبسا متفاوت باشد، اما آنچه در همه
نظامها مشترك است نهادينه شدن قدرت در نظامها است؛ يعنى چگونگى شكل قدرت، توزيع،
اعمال، محدود شدن و امكان دستيابى به آن مشخص مىگردد. دهها مسئله ديگر در باب
قدرت سياسى وجود دارد كه تا نظام سياسى وجود نداشته باشد پرسش از آنها بىفايده
خواهد بود.
[1]. براى اطلاع بيشتر، بنگريد به: ابوالفضل قاضى،
بايستههاى حقوق اساسى، ص 22 و 23.
نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 23