نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 220
مىگردد. در اين ميان، ايرانيان فارسى زبانِ مسلمان اكثريت
جمعيت را به خود اختصاص دادهاند. تركها، كردها، عربها، تركمنها، لرها اقليّتهاى
زبانى و «ايرانيان زرتشتى، كليمى و مسيحى» اقليّتهاى دينى شناخته مىشوند.[1]
اتباع يك كشور كه براى مدت موقت يا طولانى در كشور ديگراقامت
مىكنند، خارج از تقسيمبندى فوق مىباشند و به آنها «اقليّت» گفته نمىشود.
موارد زير معيار تشخيص اقليّت شمرده شده است:
يك. معيار كميّت: از نظر تعداد جمعيت، در
اقليّتاند.
دو. نداشتن حاكميّت: حاكميت و قدرت از آن اكثريت
يا در دست اقليّت ديگرى است.
اقليّتهايى كه قدرت سياسى را در دست دارند نيازى به حمايت ندارند.
افريقاى جنوبى در دوران آپارتايد و حاكميت اقليّت سفيد پوست چنين وضعيتى را شاهد
بود.
سه. ويژگىها: نژاد، رنگ، دين، زبان و يا
فرهنگ خاص، اين مجموعه را از بقيه جدا مىكند.
چهار. عنصر روانى: حس همبستگى به يك گروه خاص
كه تداوم بخش حفظ هويت و فرهنگ يك اقليت مىباشد.
2. اقليّت در ارتباط با امّت
در گذشته يادآور شديم كه اسلام، تقسيمبندى حاكم بر نظامهاى سياسى
جهان را آن گونه كه امروزه رايج است و ملّتها را در اثر «رابطه تابعيت با دولت
متبوع خود» از يكديگر متمايز مىكند به رسميت نمىشناسد. زيرا نظام سياسى اسلام
مبتنى بر نظام «امّت و امامت» است.
اسلام با معيار قراردادن «امّت» همه پيروان مكتب اسلام را در هر
منطقه از جهان كه باشند اتباع دولت اسلامى مىداند. بدين ترتيب، اساس تابعيت، دين
و مذهب است. در حقوق اسلام، پيروان ساير اديان كه منظور كفار اهل كتاب (يهودىها،
مسيحىها، زرتشتىها) مىباشند مىتوانند با انعقاد پيمانى به نام «پيمان ذمّه» به
تابعيت دولت اسلام درآيند؛ كه مىتوان اين تابعيت را «تابعيّت اكتسابى» نام نهاد.