نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 135
اين تحليل مورد نقد قرار گرفته و گفته شده است تأمّلات نشان
مىدهد كه دليل استوار و محكمى براى تقييد احكام مرتد به اهل عناد وجود ندارد.
زيرا چنين قيدى نه در موضوع كفر يا ارتداد اخذ شده است و نه دليل جداگانهاى براى
تقييد در اختيار ما قرار دارد.[1]
برخى ديگر گفتهاند: مرتد زمانى مستوجب اعدام است كه «محارب» شمرده
شود و با ارتداد خود خواسته باشد لطمهاى بر اسلام وارد كند. اما ارتداد، اگر
توطئه شمرده نشود، مشمول احكام خارج الملّة است و جاى ارفاق و مدارا دارد.»[2]
نظريه فقهى آيتاللَّه فاضل لنكرانى چنين است: «چنانچه شك و شبهه،
برگشت به انكار توحيد، نبوّت و تكذيب و تخطئه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله
بكند، فرد، محكوم به ارتداد است؛ ولى چنانچه شك و شبهه صرفاً نشان نبود تدين او
باشد، فقط احكام مسلمانان بر او مترتب نمىشود. مثل اينكه نجس است و در گورستان
مسلمين دفن نمىشود.»
بر اساس اين فتوا احكام مرتد- فطرى و ملّى- بر هركس كه از زمره
مسلمانان خارج شود و اعتقادات اسلامى را از دست بدهد جارى نمىشود، بلكه كيفرهاى
مقرر در باره مرتد به كسانى اختصاص دارد كه به انكار و تكذيب توحيد و رسالت
بپردازند.[3]
يكى از پژوهشگران اين فرضيه را مطرح ساخته است كه آيا عقوبت مرتد را
مىتوان از نوع تعزير دانست و آن را اساساً از باب حدود خارج نمود و در نتيجه
احكام منصوص مرتد را حكم ولايى به حساب آورد؟ وى با توجه به قراين و شواهد
نتيجهگيرى مىكند كه كيفر مرتد جنبه حكومتى و تعزيرى دارد. تعزير كيفر متغيرى است
كه با توجه به شرايط خاص جرم از سوى امام مسلمين مشخص مىشود و نه تنها كميت و
ميزان آن به تشخيص حاكم بستگى دارد، اصل اجراى آن نيز به نظر امام واگذار شده است
و در شرايطى كه مصلحتى در تعزير