نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 69
«همان موقع كه شما رفتيد گريهاش بند آمد.»
اما متأسفانه هميشه اينطور نيست و ناراحتى بچهها مىتواند بسيار بيشتر از چند
دقيقه طول بكشد.
وقتى كه والدين قرار است دنبال بچهها بيايند، بچهها منتظر و مشتاق
آمدن آنها هستند. در يكى از مهدكودكها كه بالاى تپهاى بود، بچهها هركدام صداى
ماشين مادرشان را مىشناختند. بچهها گوش مىدادند و مىگفتند: «كَتى، مامانت
اومَد» يا «اريك، صداى ماشين مامانت مىآد» آنها آنقدر مشتاق بودند پيش مادرانشان
برگردند كه به صداى ماشين مادران هم توجه داشتند.
وقتى والدين دنبال بچهها مىآيند، اكثراً عجول و آشفتهاند و واقعاً
وقت ندارند نگاه كنند بچههايشان در طول روز چه كار كردهاند. اكثراً ديده مىشود
بچهاى دارد سعى مىكند به مادرش بگويد: «نگاه كن چى كشيدهام» و مادر جواب
مىدهد: «بدو بيا بايد بريم، من دوبله پارك كردهام.» من شنيدم مادرى به بچهاش
مىگفت: «ماشينى كه امروز با خودت آورده بودى رو بيار» و بچه آهى كشيده مىگفت «چه
فايده؟ من بيشتر اينجا هستم تا توى خونه.»
بسيارى از طرفداران مهدكودكها تلاش كردهاند سرپوشى از توجيه، تحريف
و دروغهاى صريح بسازند و ظاهراً ذخيرهى نامحدودى از توجيهات و دليل تراشىها در
چنته دارند تا والدينى كه دارند در مورد مهدكودك فكر مىكنند را سر در گُم كنند و
به والدينى كه بچههايشان را به مهدكودك گذاشتهاند، آرامشخاطر بدهند.
نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 69