نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 68
خانم پرستار عمداً خود در آشپزخانه مىنشست
و دختر كوچك از شيشهى پنجره مىديد كه به نوهاش شيرينى و شربت مىدهد. پس از
فهميدن اين مسأله، مادر كارش را كنار گذاشت و تصميم گرفت در خانه پيش فرزندش بماند
اما هميشه از يادآورى ماههاى سختى كه دخترش در خانهى آن پرستار گذرانده احساس گناه
خواهد كرد.
اين مادر، مادرِ دلسوزى بود كه مطالعاتش، او را به گمراهى انداخته
بودند. دخترِ او جانِ سالم به در بُرد اما چنين اشتباهاتى مىتوانند حتى به قيمت
جان يك بچه تمام شوند. آزار روانى، جسمى و بىتوجهى به بچه، حقايق موجود در
مهدكودكهاى اين كشور هستند. در بسيارى موارد والدين واقعاً تلاش كردهاند كه
مهدكودك فرزندشان مناسب باشد اما فريب خوردهاند.
بسيارى از بچهها وقتى صبحآنها را به مهدكودك مىآورند، واقعاً
ناراحتند و ديدن بچههايى كه گريهكنان مىآيند و والدين دستشان را مىكشند تا به
مهدكودك ببرند، غيرمعمول نيست. معلمان تلاش مىكنند حواس بچهها را پرت كنند. سعى
مىكنند به آنها نشان دهند چه كارهاى جالبى با هم خواهند كرد. والدين در فشارند و
از ترك فرزندانشان ناراحتند. يكى از شركتهاى بزرگ مهدكودكى شعارش اين است: «همان
دقيقهاى كه شما رفتيد، گريه او هم تمام شد.» بله، گاهى اين طور است و اغلب اين آن
چيزى است كه مدير مهدكودك به مربّيان ياد مىدهد كه بگويند تا والدين خيالشان راحت
شود. به مربيان گفته مىشود به والدين بگوييد:
نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 68