responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان    جلد : 1  صفحه : 67

روزش چطور شروع مى‌شود: «صبح‌ها من گريه مى‌كنم و مامانم رو مى‌خوام بعدش هم به مهدكودك مى‌آم.»

چيزهاى زيادى هست كه والدين را گمراه مى‌كند. روانشناسى عامه پسند و تحقيقات فمينيستى، نظريه‌ها و مطالعات زيادى ارائه كرده‌اند كه به مادران شاغلى كه طبيعتاً از بزرگ شدن بچه‌هايشان زير دست غريبه‌ها احساس نگرانى مى‌كنند، قوت قلب و اطمينان خاطر مى‌دهد. من مطمئنم شما اين نظريه‌ها را خوانده‌ايد و شنيده‌ايد. يكى از پرطرفدارترين آنها اين است: «اگر من از سر كار رفتن احساس خوبى داشته باشم، فرزندم هم از مهدِكودك رفتن احساس خوبى خواهد داشت.» تبليغ چنين دروغ‌هايى نه فقط غيراخلاقى كه مطلقاً خطرناك است. من نامه‌اى از مادرى دريافت كردم كه كتاب ما را خوانده بود. او تصميم داشت كودك نوپايش را به زنى بسپارد كه از نوه‌ى خودش نيز مراقبت مى‌كرد. اما هر روز وقتى به خانه‌ى او مى‌رفتند، كودك گريه مى‌كرد و مى‌خواست از آن خانم دور شود. او در نامه‌اش نوشته بود: «من كلى كتاب و مقاله خوانده بودم. در اين مقالات نوشته بود كه دخترم مى‌خواهد من را كنترل كند. به من گفتند اشك‌هاى او را نديده بگيرم و به كارم برسم كه اگر من خوش‌حال و راضى باشم، او هم راضى خواهد بود.»

وقتى بالاخره دختر او بزرگ‌تر شد و به حرف افتاد، مادر دريافت كه گريه‌هاى او فقط براى بازيچه قرار دادن مادرش نبوده است. آن خانم پرستار، بچه را در حياط كنار سگ بزرگى قرار مى‌داده كه از آن مى‌ترسيد.

نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان    جلد : 1  صفحه : 67
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست