نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 60
اين كه كودكان احساس مىكنند پدر و مادرشان
آنها را نمىخواهند بزرگترين بحران مهدكودكها در عصر ماست. تنها خانواده است كه
مىتواند در فرزندان يك احساس تعلق و ارزشمند بودن ايجاد كند. غير از آن، كسى
نمىتواند به فرزندان كوچك ما هويت ببخشد. با اين حال اگر مىخواهيم فرزندانمان به
بزرگسالانى با محبت و دلسوز و افرادى مثمر ثمر براى جامعه تبديل شوند، شكل گرفتن
هويت امرى حياتى است.
كاريكاتورى در مجله گلامور[1]،
مادرى را با بچهاى در آغوش تصوير مىكرد كه از او مىپرسيد: «سيندى[2]، دوست دارى همهى روز را در مهدكودك
باشى؟» در طرف ديگر افكار بچه نوشته شده بود. «نه، آن كه وحشتناك است. شما
مىدانيد 8 ساعت براى يك بچهى يك ساله چقدر وقت زيادى است؟ پيوند عاطفى من چه
مىشود؟ احساس ثُبات[3] من چه
مىشود؟ من مهمترين زمان زندگيم را در ميان يك مشت «موجود خُل و چِل خواهم
گذراند!» در تصوير بعدى پدر وارد مىشود و مىگويد: «فكر كنم مهدكودك به سيندى كمك
كند كه زودتر به حرف بيفتد» و ما فكر بچه را مىخوانيم كه: «زمانى كه من بتوانم
حرف بزنم ديگر خيلى دير شده است.»
اين يك طنز است اما واقعاً ضرورى است كه والدين به علائم هشدار دهنده
توجه كنند و قبل از آن كه خيلى «دير بشود» كارى بكنند. صد سال پيش ما نمىدانستيم
كه تجربيات نوزادان و بچههاى خيلى كوچك تأثيرى