من در يك برنامهى شبكهى خبرى سراسرى كانادا حضور داشتم و اظهارنظرى
را شنيدم كه مصيبت بچههاى دههى 1980 را به خوبى به ما نشان مىدهد. عوامل برنامه
صداى بچههاى «مهدكودكى» را پخش مىكردند تا نشان دهند بچههاى مهدكودكى چه
بچههاى نرمال و خوبى هستند. پسرى حدود نه ساله صحبت مىكرد. مصاحبه كننده گويا
متوجه مفهوم كلام او نمىشد اما از نظر من آنچه او مىگفت تأسفبار بود.
پسرك گفت: «به نظر من مهدكودك چيز خوبى است چون بارِ فرزندان را از
روى دوش پدر و مادرشان برمىدارد.» اين يعنى داريم از زبان يك كودك مىشنويم كه
كودكان در جامعهى ما يك بار و در واقع سربارِ ما به حساب مىآيند.