نام کتاب : چه كسى گهواره را تكان خواهدداد نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 129
باهم اتفاق نظر داشته باشند، موضوع اهميت
حياتى دلبستگى به مادر است. اين به معناى ردِ نياز به دلبستگى پدر نيست، بلكه مادر
را به عنوان كسى كه عموماً در سالهاى اوليه زندگى كودك نزديكترين رابطه را با او
دارد، مىشناسند. دكتر بالبى، پيشكسوت در حوزه دلبستگى كودك به مادر بيان مىكند:
خانه يك كودك بايد خيلى بد باشد تا انسان يك مؤسسه [مهدكودك] را به آن ترجيح دهد.
او خصوصاً نگران گسستن دلبستگى به مادر پيش از سن 8 سالگى بود.
مادر يا فردى در جايگاه مادر كه بچه به او دلبسته شده است، نقطهاى
مطمئن محسوب مىشود تا [با اتكاء به آن] بچه كاوش در ناشناختهها را آغاز كند.
مكانى است كه وقتى «آن بيرون» به نظر خيلى تهديدآميز مىرسد، كودك به آنجا مراجعه
مىكند. بنابراين يك ثبات عاطفى ايجاد مىشود كه فرزند را به يك استقلال مطلوب
مىرساند و استقامت و پشتكار بچه علىرغم سرخوردگىها را- بدين معنى كه كودك يك
كار را آنقدر ادامه دهد تا به هدف برسد- ممكن مىسازد.
اضطراب، ترس و استرس حاصل از جدايى از والدين ممكن است از مسائل
احساسى عبور كرده و باعث مشكلات جدى در يادگيرى و رفتار بچه شود. برخورد والدين
نيز در اين ميان نقش مهمى ايفا مىكند. بچهها خيلى زود متوجه بىتفاوتى والدين
مىشوند. مارتين انگِل[1] گفته است:
«خلاص شدن از شر بچهها»، هرچند فقط يكى از دلايل [ما براى فرستادن