نام کتاب : چرا دين؟ چرا اسلام؟ چرا تشيع؟ نویسنده : شاكريان، حميدرضا جلد : 1 صفحه : 119
منفعل است. نيستانگارى منفعل، به گذشته
فرهنگ مغرب زمين تعلق دارد و بنياد آن از نظر نيچه، تصور متافيزيكى افلاطونى و
باور دينى مسيحيت است.
عمدهترين عنصر مسيحى افلاطونى مورد توجه وى، نگاه منفى به جهانى است
كه ما در آن زندگى مىكنيم. باور افلاطونى و ايمان مسيحى، اين جهان را كه ما در آن
زندگى مىكنيم، جهانى خيالى و ساختگى، غيرواقعى و دروغين و بد و زشت مىپندارد[1].
او مسيحيت را مذهبى نيستانگارانه مىخواند[2]
و مىگويد: آرى، نيستانگارى و مسيحيت هم قافيهاند و نه تنها هم قافيه كه برازنده
هم هستند.[3]
در مقابل، دو عنصر اساسى در تعاليم اسلامى وجود دارد كه راه را بر
بسيارى از انتقادات وارد بر مسيحيت و يهوديت از جمله اين نگرش نيچه مىبندد.
آن دو عنصر عبارت است از:
1. يكتاپرستى مطلق كه مضمون و محتواى اصلى ايمان دينى اسلام را تشكيل
مىدهد.
2. نگرش مثبت به جهان به عنوان اصل و مبناى حيات.
در اين نگرش، پيامبر داراى ذات و قلمروى الهى به معناى قلمروى حقيقى
و واقعى كه در برابر جهان غير واقعى و در مقابل جهان ظاهر
[1] - همان، ج 16، صص 563 فصل 47 آيه 7 و نيز: ج 5، ص
572