responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 96

مى‌شود و اينها سايه گوسفندى را مى‌بينند، شترى رد مى‌شود و اينها سايه شترى را مى‌بينند.

اينها شك نمى‌كنند كه آنچه در اينجا مى‌بينند حقيقت است. اگر بعد از مدتى اينها را آزاد كنند و به بيرون غار بيايند و از حقيقت ماجرا آگاه شوند متوجه مى‌شوند كه آنچه آنها مى‌ديدند حقيقت نبوده و شبح حقيقت بوده است.

امروز مثالهاى ديگر مى‌زنند كه اگر افلاطون در اين زمانها بود ممكن بود همين مثالها را انتخاب كند. مى‌گويند فرض كنيد بچه‌هايى را از كودكى در جايى بزرگ كنند كه اصلًا عالم بيرون را نبينند و در آنجا كه هستند دائما در مقابلشان يك سلسله فيلم‌ها را نمايش دهند. اين كودكان در مقابل خودشان دريا مى‌بينند، صحرا مى‌بينند شك نمى‌كنند كه هر چه در آنجا مى‌بينند حقيقت همين است كه دارند مى‌بينند. بعد يك مرتبه از آنجا بيرون آورده مى‌شوند و به اين نكته توجه داده مى‌شوند كه يك چيزهاى ديگرى وجود داشته كه از روى آنها فيلم گرفته‌اند و آنچه شما مى‌ديديد نمايش آن حقيقت بوده نه خود آن حقيقت. آن وقت مى‌فهمند كه هر چه مى‌ديده‌اند هم راست بوده و هم دروغ. راست بوده زيرا همه جريانهايى واقعى است، جنگ است، عروسى است، حرف زدن است، خنديدن است، گريستن است، همه اينها حقيقت داشته ولى در عين حال حقيقت نداشته به اين معنا كه آنچه آنها مى‌ديده‌اند اصالت نداشته است، واقعيت داشته، با واقع مطابق بوده ولى اصالت نداشته، نمايش يك واقعيت بوده كه در خارج اتفاق افتاده بوده است.

اين مطلبى است كه به نام او گفته شده است. اين مطلب بعدها در زبان عرفا به شكل ديگرى و به صورتهاى ديگرى بيان شده كه بعد بايد در مورد آن هم بحث كنيم.[1]

شيخ اشراق و مثل افلاطون‌

مسأله ديگرى كه باز لازم است در اينجا بحث شود خود مساله شيخ اشراق است. در مورد شيخ اشراق براى ما لااقل اين توهم- يا بگوييم اين حدس- پيدا شده كه او تحت تأثير شديد عرفا بوده. معاصر با محيى الدين عربى است و از محيى‌الدين استفاده هم كرده است. خودش‌


[1] - همان، صص 503- 506.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 96
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست