طبق تقسيم بندىاى كه در كتاب منظومه آمده است. مجموع عقايد و آراء
در «حقيقت جسم طبيعى» عبارت است از:
1. جسم طبيعى مركب است از مجموعهاى از ذرات كه خود آن ذرات، جسم
نيستند، يعنى طول و عرض و عمق ندارند، و به همين دليل انقسام نمىپذيرند، نه
انقسام ذهنى و رياضى و نه انقسام خارجى و عملى. اين ذرات، ذى وضع هستند، يعنى قابل
اشاره حسيه مىباشند، به عبارت ديگر مىتوان با اشاره جسمانى نشان داد كه مثلًا در
مقابل من قرار گرفته، يا در طرف راست من ويا در طرف چپ من؛ ولى چون اين طرف و آن
طرف، پشت و رو، سطح و داخل، طول و عرض و عمق ندارند، حتى ذهن نمىتواند در عالم
خود براى آنها دو جزء فرض كند تا چه رسد به عمل و خارج.
متكلمين اسلامىطرفدار اين نظريهاند و اين اجزاء را با اين خصوصيات،
«جزء لايتجزى» و گاهى «جوهر فرد» مىنامند.
طبق اين نظريه، جسم كه خود قابل طول و عرض و عمق است از چيزهايى
فراهم شده كه فاقد طول و عرض و عمق مىباشند، به عبارت ديگر از لا جسم (ولى لا
جسمى كه قابل اشاره حسيه هست) جسم به وجود آمده است.