نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 73
برخورد با سوفسطائيان
سقراط و افلاطون و ارسطو به شدت به مبارزه با سوفسطائيان پرداختند و
مغلطههاى آنان را آشكار ساختند و ثابت كردند كه اشيا قطع نظر از ادراك ما واقعيت
دارند و داراى كيفيت مخصوصى مىباشند و حكمت عبارت است از علم به احوال اعيان
موجودات آنطور كه هستند و اگر انسان به طرز صحيحى فكر خود را راه ببرد مىتواند
(حقايق) را دريابد. ارسطو به همين منظور قواعد منطق را كه براى درست فكر كردن و
تميز دادن خطا از صواب است جمع و تدوين نمود.
سپتى سيسم (Sceptcism)
لكن از دوره ارسطو به بعد گروه ديگرى پيدا شدند كه آنها را
(لاادريون) يا (شكاكان) مىگويند و مسلك آنها را سپتى سيسم مىنامند. اين گروه به
عقيده خود راه وسطى را انتخاب كردند، نه پيرو سوفسطائيان شدند كه مىگفتند واقعيتى
خارج از ظرف ذهن انسان وجود ندارد و نه عقيده سقراطيون را پسنديدند كه مىگفتند
مىتوان به حقايق اشيا نايل شد. اين جماعت گفتند انسان وسيلهاى براى رسيدن به
حقايق اشيا كه قابل اطمينان باشد ندارد، حس و عقل هر دو خطا مىكنند، راههاى منطقى
كه ارسطو براى مصونيت از خطا باز نمود كافى نيست، راه صحيح براى انسان در جميع
مسائل توقف و خوددارى از رأى جزمى است، حتى مسائل رياضى از قبيل حساب و هندسه را
نيز بايد به عنوان احتمال پذيرفت و با ترديد تلقى كرد.
پيروان اين مكتب در يونان و بعد در حوزه اسكندريه زياد بودند و تا
چند قرن بعد از ميلاد مسيح، اين مكتب ادامه داشت و اخيرا در قرن نوزدهم مسلكهاى
فلسفىاى پديد آمده كه كم و بيش با اين مسلك شبيه است.[1]
امكان شناخت
اولين سخن در باب شناخت كه از قديم مطرح بوده و امروز هم مطرح است
اين است كه
[1] - همان، ج 6، صص 75، 77، 100، 194 و 323؛ شناخت در
قرآن، ص 30؛ آشنايىباقرآن، ج 1 و 2، ص 53.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 73