نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 72
نمايند و گاهى براى دو طرف دعوا دليل
مىآوردند و كم كم كار به جايى كشيد كه معتقد شدند حق و باطل و راست و دروغى در
واقع نيست كه گاهى با راى و نظر انسان مطابقت كند و گاه نكند، بلكه حق آن چيزى است
كه انسان او را حق بداند و باطل آن چيزى است كه انسان او را باطل پندارد، و به
تدريج اين عقيده در ساير امور عالم نيز سرايت كرد و گفتند حقيقت به طور كلى تابع
شعور و ادراك انسان است. و هر كسى از امور عالم هر چه ادراك مىكند درست است و اگر
دو نفر بر خلاف يكديگر ادراك كنند هر دو درست است. اين گروه را به واسطه آنكه در
همه علوم و فنون عصر خود ماهر بودند (سوفيست) مىگفتند، يعنى دانشمند، و كلمه
(سوفسطائى) كه شايد صحيحش (سوفسطى) مىباشد از كلمه (سوفيست) تعريب شده ولى بعدها
اين كلمه را به كليه كسانى گفتند كه روش فوق را داشتند يعنى به هيچ اصل ثابت علمى
پايبند نبودند، و اين مسلك را (سوفيسم) نامند.
پروتاگوراس (485- 410 ق. م)
يكى از سوفيستهاى معروف پروتاگوراس (Protagoras) است. وى مىگويد: مقياس همه چيز، انسان است.
هر كسى هر حكمى كه مىكند مطابق آن چيزى است كه فهميده پس حق است، زيرا حقيقت غير
از آنچه انسان مىفهمد چيزى نيست و چون اشخاص به طور مختلف ادراك مىكنند و چيزى
را كه يك نفر راست مىپندارد ديگرى دروغ مىداند و سومى در راست و دروغ بودنش شك
مىكند، پس يك چيز هم راست است و هم دروغ و هم صواب و هم خطا.
گرگياس (483- 375 ق. م)
يكى ديگر از سوفيستهاى معروف گرگياس (Gorgias) است. از وى براهينى نقل شده بر اينكه محال
است چيزى موجود بشود و اگر هم به فرض محال موجود بشود قابل شناختن نيست و اگر به
فرض محال شناخته شود قابل تعريف و توصيف براى غير نيست. وى براى هر يك از ادعاهاى
سه گانه خود ادلهاى آورده كه در ضمن شرح حالش در كتب تاريخ مسطور است.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 72