نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 56
اينها همه اقسام وحدت مستفاد از غير است،
چون گفتيم وحدتى كه مستفاد از غير نيست فقط وحدت بارىتعالى است. بعد مىگويد:
(انما شرف كل موجود ...) اين در واقع برمىگردد به اينكه وحدت به وجود برمىگردد و
كثرت به عدم، هرچه جنبه وحدت در موجود بيشتر باشد او اشرف است و هر چه جنبه كثرت
در او بيشتر باشد عدم بيشتر در او راه يافته است.
تا اينجا مسائل مربوط به وحدت بود، يعنى اين مساله در واقع از مسائلى
است كه در فلسفه اولى در باب كثرت و وحدت بحث مىكنند.
عدد و معدود در فلسفه فيثاغورس
ثم انّ لفيثاغورس رأيافى العدد و المعدود قد خالف فيه جميع الحكماء
قبله، و خالفه فيه من بعد، و هو أنه جرّد العدد عن المعدود تجريد الصورة عن المادة
و تصوره موجودا محققا.
اين رأيى است كه به طبيعيات مىخورد، عدد را از معدود جدا كرده و براى
خود عدد استقلال و اصالت قائل شده و بلكه مدعى است كه عدد است كه معدود را مىسازد
نه معدود عدد را. او اصلًا براى خود عدد به صورت يك موجود مستقلى كه از خودش تحقق
دارد اصالت قائل است، همان طورى كه ما در باب صورت براى آنها اصالت قائل هستيم.
وقال: مبدأ الموجودات هوالعدد، و هو أوّل مُبدَعٍ أيدعه البارى
تعالى. فأوّل العدد هوالواحد، و له اختلاف رأى فى أنه هل يدخل فى العدد أم لا، كما
سبق، وميلهالأكثر الى أنه لايدخل فى العدد، فيبتدىء العدد من اثنين.
اوّل مُبدَعى كه واجب تعالى ابداع كرده عدد است و اول عدد، عدد واحد
است. بعد راجع به اينكه آيا واحد خودش هم عدد است يا نيست، شهرستانى مىگويد، مثل
اينكه در راى او ترديدى هست. از بعضى حرفهاى او ظاهر مىشود كه واحد خودش داخل در
اعداد نيست، ولى از بعضى آرائش ظاهر مىشود كه داخل در اعداد است. اكثر ميلش به
اين است كه (1) داخل در اعداد نيست و عدد از (2) شروع مىشود نه از 1، 1 سازنده
عدد است. چون عدد از مقوله كثرت است و 1 هم داخل در كثرت نيست، بنابراين 1 داخل در
عدد نيست.
ويقول: هو منقسم الى زوج و فرد، فالعدد البسيط الأول اثنان، و
الزوج البسيط الأوّل أربعة و هوالمنقسم بمتساويين. و لم يجعل الاثنين زوجا، فِانه
لو انقسم لكان واحدين و كان الواحد داخلًا فى العدد.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 56