نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 531
«كمال هدفى» و «كمال وسيلهاى»
يك مطلب ديگر اين است كه اين آقايان اگزيستا نسياليست بين هدف و
وسيله اشتباه كردهاند. آزادى براى انسان كمال است ولى آزادى «كمال وسيلهاى» است
نه «كمال هدفى».
هدف انسان اين نيست كه آزاد باشد، ولى انسان بايد آزاد باشد تا به
كمالات خودش برسد، چون آزادى يعنى اختيار، و انسان در ميان موجودات تنها موجودى
است كه خود بايد راه خود را انتخاب كند و حتى به تعبير دقيقتر خودش بايد خودش را
انتخابكند.
پس انسان، آزاد و مختار است ولى آيا «چون آزاد است، به كمال خودش
رسيده است» يا اينكه «مختار است كه كمال خودش را انتخاب كند»؟ با آزادى ممكن است
انسان به عاليترين كمالات و مقامات برسد و ممكن است به اسفلالسافلين سقوط كند.
موجود مختار يعنى موجودى كه افسارش را به گردن خودشانداختهاند كه
اى انسان تو موجود بالغ و عالم اين طبيعت هستى؛ همه فرزندان ديگر، نابالغند و بايد
سرپرستى شوند جز تو كه مختار وآزاد هستى «انا
هديناهالسبيل اما شاكرا و اما كفورا»[1] ما تو را راهنمايى مىكنيم و اين خودت هستى كه بايد انتخاب كنى.
آزادى خودش كمال بشريت نيست، وسيله كمال بشريت است؛ يعنى انسان اگر
آزاد نبود نمىتوانست كمالات بشريت را تحصيل كند، همچنانكه يك موجود مجبور
نمىتواند به آنجا برسد. پس آزادى، يك «كمال وسيلهاى» است نه يك «كمال هدفى».
عصيان هم همينطوراست. اينها ازاينجا به اين نكته رسيدهاند كه چون
انسان آزاد است، مىتواندمتمرد و عصيانگرباشد؛ يعنىمىتواند در مقابل هر جبرى
بايستد و آن را انكار و نفىكند. بعد خيال كردهاند كه خود عصيان و سرپيچى براى
انسان كمال است و يكانسان آزاد، انسانى است كه در مقابل هيچ چيزى تسليم نباشد و
در مقابل همه چيز عصيان بورزد.
چون براى عصيان ارزش ذاتى قائل شدهاند، نتيجهاى كه گرفته شده اين
است كه لازمه اين مكتب، هرج و مرج است. مكتبى كه در آن عصيان داراى ارزش ذاتى
باشد، مستلزم هرج و مرج است. خود سارتر خيلى كوشش مىكند كه اين تهمت را از خودش و
مكتبش دور كند ولى نمىتواند. مكتبى كه براى عصيان ارزش ذاتى قائل است نمىشود
درآن، هرج و مرج