نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 530
پاسخ به چند اشكال
اما درباره مسأله ارزشها [كه گفتهاند ايمان به خدا سبب فراموش شدن
ارزشهاى انسانى مىشود] مىگوئيم غرق شدن در يك بيگانه سبب مىشود كه انسان
ارزشهاى ذاتى خود را فراموش كند، اما غرق شدن در آنچه كه عين «خود» و عين كمال
اوست، موجب احياء بيشتر ارزشها در انسان مىشود و به همين دليل كسانى كه در مقام
عبوديت بالا مىروند، همه ارزشهاى انسانى در آنها قويتر مىشود؛ عقل، عشق، قدرت،
بودن با انسانها، عزت و كرامت در آنها قويتر مىشود، چون همه اينها مظاهر ذات حق
هستند.
اما درباره اينكه گفتهاند تعلق به خداوند، موجب توقف و ركود انسان
است، بايد گفت آنها خيال كردهاند كه خدا مثل يك درخت است و اگر كسى به خدا بسته
شد، يعنى به يك موجود محدود بسته شده و نمىتواند حركت كند. آقاى اگزيستا نسياليست
خدا يعنى حقيقت نامتناهى.
يك وقت انسان را در يك فضاى محدود مثلًا در فضاى صد فرسنگ در صد
فرسنگ حبس مىكنند؛ اين براى انسان محدوديت است، چون انسان مىگويد من اين فضا را
كه طى كردم آخرش محدوديت است، ولى اگر انسان را در فضاى لايتناهى حبس كنند او را
محدود نكردهاند؛ فضاى لايتناهى توقف ندارد، يعنى اى انسان تو اگر به لايتناهى هم
حركت كنى باز به سوى كمال مىروى. خداهم موجود نامحدود است كه اگر آن كاملترين بشرها-
يعنى خاتمالانبياء- تا ابد جلو برود و جلو برود، سير او به پايان نمىرسد؛ خدا يك
موجود پايانناپذير نيست و اين تنها ميدان بىپايان بشراست.
راجع به مسأله صلوات بحثى در ميان علماست كه ما كه صلوات بر پيغمبر
مىفرستيم معنايش چيست و چه اثرى دارد كه در صلوات، از خدا براى پيغمبر طلب رحمت و
خير مىكنيم؟ يك عده مىگويند پيغمبر انسان كامل است، پس اينكه براى پيغمبر طلب
رحمت مىكنيم يعنى چه؟ در جواب گفته مىشود پيغمبر هم «آنا فآنا» در حال رفتن و
حركت است و الىالابد كه برود، اين راه پايان ندارد. پس باز تعلق به ذات پروردگار،
منشاء اين نمىشود كه «صيرورت» انسان تبديل به «كينونت» شود.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 530