نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 481
3- «از نقطه نظر اجتماعى ارث مفيد بلكه لازم
است، اگر ارث مرسوم نبود، آدميان همين كه به سن معينى مىرسيدند ديگر كار
نمىكردند، آنچه را كه قبلا توليد نموده بودند به مصرف مىرسانيدند. جامعه را
مىتوان به شخصى تشبيه كرد كه احتياج به محصول فراوان دارد، و از تمام عواملى كه
تشويق به كار كردن مىنمايند منتفع مىشود، اين شخص (اجتماع است) از تمام ميراثهاى
فردى استفاده مىكنند.»
در همان جزوه صفحه 39 از طرف سوسياليستهاى مخالف ارث چنين مىگويد:
«اصل قانونى و ظاهرا مشروعى كه بقاى اين بى عدالتى اساسى را (كه مشخص جامعه كنونى
است) سبب مىشود اصل ارث است. بر فرض كه املاك و ثروتهايى كه امروز وجود دارد
نتيجه كار اجداد باشد، خلاف عدالت است كه كسى بتواند از ثروتى كه اجدادش به دست
آوردهاند استفاده كند، ارث بردن از حيث مخالف عدالت است كه قطع رابطه بين مالكيت
و كار را تحقق مىبخشد و تسجيل مىكند.»
در صفحه 40 از طرف سوسياليستها جواب دليل اول طرفداران ارث را اين
طور مىدهد: «اگر چيزى را كه ساخته مىشود منحصرا محصول كار فردى بدانيم اشتباه
كردهايم زيرا آن چيز در عين حال نتيجه زحمات جامعه نيز محسوب مىشود، فىالحقيقه
شخصى كه كار مىكند در ميان جامعه به سر مىبرد و از حمايت آن بهرهمند مىگردد، و
نيز از تمام كارى كه آدميان در گذشته و حال انجام دادهاند و از تمام اكتشافات
علوم و اختراعات فنون استفاده مىنمايد. بنابراين چيزى كه توليد مىشود هم محصول
كار فرد است و هم محصول كار جامعه، ممكن است جامعه در حيات فرد توليد كننده اشيا،
از حقى كه بر آن اشيا دارد صرف نظر نمايد ولى بعد از مرگ آن فرد مىتواند حق خود
را مطالبه كند.»
در صفحه 41 جواب دليل دوم طرفداران ارث را اين طور مىدهد: «از نقطه
نظر عواطف و احساسات راست است كه پدران از كوششى كه براى اصلاح اوضاع و تأمين آتيه
فرزندان خود مبذول مىدارند لذت مىبرند لكن بايد دانست كه ارث به جاى اينكه سبب
اتحاد افراد خانوادهها بشود بيشتر موجب افتراق و اختلاف ايشان مىگردد.»
در جواب دليل سوم طرفداران ارث مىگويد: «اصل نفع اجتماعى نيز كه
طرفداران سرمايهدارى براى موجه ساختن ارث دليل مىآورند مورد قبول سوسياليستها
نيست، اينها
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 481