نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 467
داشتهاند كه يكى از آنها (آليس) نخستين
همسرش و ديگرى رفيقهاش به نام اتولين مورل مىباشند. مورل از زنان سرشناس آن دوره
بود و با بسيارى از نويسندگان اوايل قرن بيستم دوستى داشت. مسلما چنين شخصى با
تعدد زوجات روى موافق نشان نمىدهد. گويا همين رفيقبازى او بود كه به ازدواج او
با همسرش (آليس) پايان داد. زيرا از زبان خود راسل چنين نوشتهاند: در بعدازظهر
يكى از روزها هنگامىكه با دوچرخه عازم يكى از ييلاقات نزديك شهر بودم ناگهان
احساس كردم كه ديگر آليس را دوست ندارم.[1]
غيرت
برتراند راسل مىگويد: بشر توانسته است تا حدى در مورد مال و ثروت بر
خودخواهى و بخل غالب گردد ولى در مورد زن نتوانسته است بر اين خودخواهى تسلط
پيداكند. ازنظرراسل (غيرت) صفت ممدوحىنيست و ريشه آن نوعى بخل و امساك است.
مفهوم سخن راسل اين است كه اگر بذل و بخشش در مورد ثروت خوب است در
مورد زن هم خوب است. چرا بخل و امساك و حسادت در مورد مال نكوهيده و در مورد زن
ستوده است؟ چرا نان و سفره داشتن و نمك خود را خورانيدن از لحاظ اخلاق اقتصادى
مورد تمجيد و ستايش است و همين بذالى و گذشت و كام ديگران را شيرين كردن در اخلاقى
جنسى مذموم است؟ به عقيده راسل اين تفاوت علت معقولى ندارد، اخلاق نتوانسته است در
مورد امور جنسى بر خودخواهى و تسلط جوئى بشر غلبه كند، بر عكس تسليم خودپرستى شده
همان رذيله را به نام غيرت از طرف مرد، و به نام عفاف و حجاب از طرف زن تحتعنوان
اخلاق حسنه پذيرفتهاست. از نظر ما در مرد تمايل به عفاف و پاكى زن وجود دارد،
يعنى مرد رغبت خاصى دارد كه همسرش پاك و دست نخورده باشد، همچنان كه در خود زن نيز
تمايل خاصى به عفاف وجود دارد. البته در زن تمايل به اينكه شوهر با زن ديگر رابطه
و آميزش نداشته باشد نيز وجود دارد ولى اين تمايل به عقيده ما ريشه ديگرى دارد
مغاير با ريشه تمايل مشابهى كه در مرد است. آنچه در مرد وجود دارد غيرت است و يا
آميختهاى است از حسادت و غيرت، ولى آنچه در زن وجود دارد صرفا حسادت است.[2]