نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 439
انصافا اگر بر اساس علل مادى و ظاهرى قضاوت
كنيم اين بدبينىها بسيار بجاست. فقط يك ايمان معنوى، ايمان به (امدادهاى غيبى) و
اينكه (جهان را صاحبى باشد خدا نام) لازم است كه اين بدبينىها را زايل و تبديل به
خوشبينىكند و بگويد برعكس، سعادت بشريت، رفاه و كمال بشريت، زندگى انسانى و زندگى
مقرون به عدل و آزادى و امن و خوشى بشر، در آينده است و انتظار بشر را مىكشد.
اگر اين بدبينى را بپذيريم واقعا مسأله صورت عجيب و مضحكى به خود
مىگيرد: مثل بشر مثل طفلى مىشود كه در اولين لحظهاى كه قادر مىشود چاقو به دست
بگيرد آن را به شكم خود مىزند، خودكشى مىكند و كوچكترين حظى از وجود خود
نمىبرد.
مىگويند از عمر زمين در حدود چهل ميليارد سال مىگذرد و از عمر
انسان در حدود يك ميليون سال. مىگويند اگر همه زمين و حيوان و انسان را كه بر روى
زمين به وجود آمده، كوچك كنيم و نسبت بگيريم، مثلا عمر زمين را يك سال فرض كنيم و
نسبت بگيريم، هشت ماه از اين سال گذشته و اساسا جاندارى در آن وجود نداشته است؛ در
حدود ماه نهم و دهم اولين جاندارها به صورت ويروسها، باكتريها و موجودات تك سلولى
به وجود آمده است؛ در هفته دوم ماه آخر سال پستانداران به وجود آمدهاند؛ در ربع
آخر از ساعت آخر از روز آخر سال انسان به وجود آمده است.
دورهاى كه دوره تاريخى انسان به شمار مىرود انسان قبل از آن در حال
توحش در جنگلها و غارها زندگى مىكرده است شصت ثانيه اخير آن است كه در اين شصت
ثانيه اخير است كه استعداد انسان ظهور كرده و عقل و علم بشر دست اندر كار شده و
تمدن عظيم و شگفتآور به وجود آمده است و انسان استعداد خود را كم و بيش به ثبوت
رسانيده است.
حالا اگر بنا باشد كه انسان به همين زودى با مهارت شگرف علمى خود،
خود را نابود كند و اگر واقعا انسان با قدرت علمى خود گور خود را به دست خود كنده
باشد و چند گامى بيشتر تا گور خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعا چنين خودكشى
اجتماعى در انتظار بشر باشد بايد بگوييم خلقت اين موجود بسى بيهوده و عبث بوده
است.
آرى، يك نفر مادى مسلك مىتواند اينچنين فكر كند ولى يك نفر تربيت
شده در مكتب الهى اين طور فكر نمىكند؛ او مىگويد: ممكن نيست كه جهان به دست چند
نفر ديوانه ويران
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 439