نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 432
هدف اصلى ما از نقل بالا اين بخش است. ايشان
در حال حاضر كه فيزيك جديد، نظريه تحليل وكاهش تدريجى جهان را تاييد مىكند، ترجيح
مىدهند كه بپذيرند جهان در زمانى متناهى ولى نامعلوم آغاز يافته است، ولى اكنون
كه اجبارا بايد پذيرفت جهان در زمانى متناهى آغاز يافته است در اينجا دو فرضيه
وجود دارد: يكى اينكه جهان در لحظه آغاز به دست خالقى آفريده شده باشد، ديگر اينكه
در آن لحظه خودبخود و بدون دخالت هيچ عاملى، هستىجهان آغازشده باشد. ايشان مدعى
هستند از نظر قوانين علّى ترجيحى ميان اين دو فرضيه نيست؛ هر دو فرضيه قوانين علّى
را يكسان نقض مىكنند. همانطور كه پيدايش خودبخود جهان برخلاف جهان علّى است،
پيدايش جهان به وسيله يك نيروى آفريننده نيز برخلاف قوانين علّى است، زيرا قوانين
علّى كه ما قادر به مشاهده آن هستيم استنتاجهايى را از راه عليت مجاز مىشمارد كه
از قوانين علّى آغاز شده باشد؛ يعنى عليت و معلوليتى را به رسميت مىشناسد كه خود
علت نيز به نوبه خود معلول علتى ديگر باشد، اما اگر عليت و معلوليتى فرض شود كه
علت به نوبه خود معلول نباشد، بر خلاف اصل عليت است كه درحوزه علم معتبر به شمار
مىرود.
اگر عليت و معلوليتى فرض شود كه علت به نوبه خود معلول علتى ديگر
نباشد، مستلزم اين است كه خلقت از عدم صورت گرفته باشد و خلقت از عدم چيزى است كه
به تجربه ممتنع است.
اولا آقاى راسل مىپندارد قانون عليت از نوع مشهودات و محسوسات است؛
توجه نكرده و يا نخواسته است توجه كند كه عليت و معلوليت محسوس نيست. آنچه محسوس
است توالى و تعاقب حوادث است نه عليت و معلوليت آنها و نه قوانين كلى على و
معلولى، بلكه توالى و تعاقب نيز محسوس نيست، معقول و انتزاعى است.
ثانيا مىگويد قانون علت و معلول، عليت و معلوليتى را تاييد مىكند
كه علت نيز به نوبه خود معلول علتى ديگر باشد و فرض عليت و معلوليتى كه علت، معلول
علت ديگر نباشد بر خلاف قانون عليت و معلوليت است.
مىپرسيم چرا؟ فرضا ما قانون عليت را يك قانون تجربى بدانيم، در كجاى
اين قانون چنين محدوديتى و تقييدى هست؟ مگر تصور ما از عليت و معلوليت جز اين است
كه هر
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 432