نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 430
نام برد. اين گونه عناصر به طور مداوم به
عناصر سادهترى تجزيه مىشوند و هنوز فعل و انفعالى كه در جهت عكس آن براى از نو
به وجود آوردن عنصر مركب صورت بگيرد، شناخته نشده است. البته اين نكته مهمترين و
مشكلترين جنبه تحليل رفتن جهان نيست، زيرا اگر چه ما فعل و انفعال ديگرى در طبيعت
سراغ نداريم كه جريان عكس اين فعل و انفعال را نشان دهد، با اين حال، مىتوانيم
وجود چنان فعل و انفعالاتى را تصور بكنيم و ممكن نيز هست كه در نقطه ديگرى از جهان
همچو عملى صورت بگيرد. ولى هنگامىكه به قانون دومترموديناميك مىرسيم، با مشكل
اساسىترى روبرو مىشويم. در حالت كلى، قانون دومترموديناميك مىگويد كه اگر اشيا
جهان به حال خود گذاشته شوند، به بى نظمى مىگرايند و هيچ وقت سامان نخستين خود را
باز نمىيابند. از اينجا چنين به نظر مىرسد كه روزى همه جهان وضع كاملًا مرتبى
داشته و هر چيز آن در محل مناسب خود بوده. از آن وقت تا كنون بىنظمى هر چه بيشتر
شده تا جايى كه امروز هيچ عملى مگر يك تكان بسيارقوى نمىتواند نظم نخستين را
بازگرداند.»
راسل پس از توضيحاتى در اين زمينه چنين به سخن خود ادامه مىدهد:
«هر اندازه كه در زمان هستى عالم به عقب سفر كنيم، پس از سالهاى
محدودى مىرسيم به مرحلهاى كه- صورت صحت قانون دوم ترموديناميك- پيش از آن جهانى
وجود نداشته است و اين عبارت از همان حالت اوليه است كه توزيع انرژى نابرابرترين
وضع ممكن را دارا بوده است.»
آنگاه به نقل سخن ادينگتون و ترديد وتحير او در اينكه در نهايت امر
چه نظريهاى را بايد انتخاب كرد، مىپردازد. ادينگتون مىگويد:
«مشكل وجود يك گذشته نامتناهى، مشكل هولناكى است. اين قابل فهم نيست
كه ما وارثان زمان مقدماتى نامحدودى باشيم و اين مسأله نيز كه لحظهاى وجود داشته
كه پيش از آن، لحظه ديگرى نبوده است، خود كمتر از آن نامفهوم نيست.»[1]
خود راسل در نهايت امر اينچنين اظهارنظرمىكند:
«يا بايد قانون دومترموديناميك در هر زمان و مكان صدق نكند و يا
اينكه ما بايد در