responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 42

و عدم تعيين و فاقد بودن همه فعاليت‌ها در حدى است كه نسبت به هيچ چيز مانعيت ندارد.

مطهرى پايه‌ى اصلى اين نظريه را اين مى‌داند كه اجسام در تحليل نهايى منتهى مى‌شوند به دو جزء كه يكى هيچ فعليتى ندارد جز فعليت قابليت و آن همان است كه «ماده اصلى» و «هيولاى اولى» ناميده مى‌شود و ديگرى صورت «جسميه» است كه حقيقتش بعد و امتداد است. برهان معروف، فصل و وصل براى اثبات همين مدعاست.

مرحوم مطهرى اين عقيده را درست نمى‌داند و معتقد است: «جسم» قابل تحليل به ماده و صورت نيست و ماده و صورت اجزاء جسم مى‌باشند، اما اجزاى تحليلى نه اجزاى خارجى، به اين معنى كه هر جسمى در ظرف خارج منتهى نمى‌شود به دو جزء واقعى كه يكى فقط ماده است و در ذات خود فاقد هر صورتى و ديگرى صورت، بلكه همان طورى كه اجزاء زمان و اجزاء حركت تا بى‌نهايت قابل تقسيم مى‌باشند و همان طورى كه بعد جسمانى تا بى‌نهايت قابل تقسيم است به اجزاء «كوچكتر»، حقيقت جوهر جسم نيز تا بى‌نهايت قابل تقسيم ذهنى است به قوه و فعليت. اين خاصيت براى جسم از آن جا پيدا شده كه حركت مقوّم وجود جوهر جسم است. نظريه اعتبارى معتقد است كه استعداد يا امكان استعدادى نمى‌تواند يك امر وجودى و يك حقيقت موجود باشد، بلكه حتما بايد يك مفهوم اعتبارى والتزامى باشد. به اين بيان: قوه و استعداد طبق آنچه قبلًا گفته شد شرط قبلى وجود هر حادث و پديده‌اى است بدون استثناء، به همين دليل خود قوه و استعداد به همين دليل خود قوه و استعداد نمى‌تواند يك پديده و يك موجود باشد؛ زيرا لازم مى‌آيد كه خود نيز مشمول همين قانون باشد؛ يعنى لازم مى‌آيد براى هر استعدادى كه موجود مى‌شود قبلًا استعدادى وجود پيدا كند و همين‌طور الى ما لانهايه‌له.

شيخ اشراق يك قاعده كلى براى اعتبارى بودن اين‌گونه امور ذكر كرده است، مى‌گويد:

هر چيز كه لازمه موجود بودن او تكرار وجود او باشد او امر اعتبارى است.

مطهرى مى‌فرمايد: «ما قاعده كلى شيخ اشراق را به همان صورت كلى مى‌پذيريم ولى همان‌طور كه صدرالمتألهين تحقيق كرده حقيقى بودن امثال وجود و وحدت مستلزم تكرار آنها نيست. شيخ اشراق گمان كرده هر چيزى كه موجود است بايد از نسخ ماهيت باشد و وجودش غير از دانش باشد، در صورتى كه مى‌تواند وجود چيزى عين ذات آن چيز باشد و اشكال بالا وارد نشود. خود وجود و شئون وجود از قبيل وحدت و كثرت و تقدم و تأخر و

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 42
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست