responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 407

معنايش اين است كه اعتقاد به مذهب به نوعى جهالت برمى‌گردد، همان طورى كه حرف فويرباخ هم اين جور بود، منتها فويرباخ انسان را به صورت فردى مى‌ديد، مى‌گفت انسان بالفطره يك سلسله سرشتهاى نيك و يك سلسله سرشتهاى پليد دارد، بعد در جريان اجتماع چون خودش را خيلى گرفتار سرشت پليدى خود مى‌بيند آن سرشت پاك خود را از خودش انتزاع و جدا مى‌كند و او را در بيرون خودش فرض و خيال مى‌كند.[1]

تركيب جامعه‌

نظريه جديدى پيدا شده است كه در ابتدا خيلى عجيب به نظر مى‌آيد كه اين نظريه را به دوركهيم معروف نسبت مى‌دهند و از او نقل مى‌كنند. او گفته است كه جامعه يك مركب حقيقى است. (و حتى ديدم كه مثال زده به همين تركيبهاى شيميايى و طبيعى.) آنها كه شما مى‌بينيد مستقل از همديگرند تن‌ها و جسمها هستند. انسان كه به تنش انسان نيست، انسان به شخصيت خودش انسان است. بحث روى «من» انسانهاست نه روى «من» انسانها. شك ندارد كه اگر انسانها را در نظر بگيريد هرگز تن انسانها با همديگر مثل اكسيژن و ئيدروژن كه با هم تركيب مى‌شوند در جامعه تركيب نمى‌شوند، ولى اگر «من» انسانها و روح انسانها را در نظر بگيريد مركب است، يعنى اين «من» ى كه الان من دارم، اگر من در جامعه نبودم اين «من» اين «من» نبود، «منِ» انفرادى من چيز ديگرى بود، ولى در اثر تأثيرى كه از جامعه پذيرفته‌ام- تلقينات، تعليمات، تربيتها و به نوبه خودم اثر روى ديگران گذاشته‌ام- من امروز يك «من» پيداكرده‌ام؛ اين «من» حاضر من نتيجه رابطه متقابل ميان من و ساير افراد جامعه است، يعنى اگر بخواهيم نظربه اين «من» و به اين شخصيت بكنيم، اين «من» و شخصيت يك امر مجزا از ديگران نيست.

آنگاه مى‌گويند فرهنگ بشرى ملاك وحدت بشريت است و چون هر قومى يك فرهنگ مخصوص به خود دارد پس هر قومى يك روح اجتماعى مخصوص به خود دارد، و فرهنگ مشترك كه يك قوم يعنى اينكه مثلًا من و شما و اينهايى كه اينجا هستيم معتقدات مشتركى داريم، تعليمات مشتركى داريم، احساسات مشتركى داريم كه روح ما را يكجور ساخته است‌


[1] - مجموعه آثار، ج 3، ص 598.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 407
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست