نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 404
انسان داراى يك «خود» ذو مراتب است
انسان اينجور نيست كه دوركهايم مىگويد كه واقعا در ضمير خودش دو
«من» احساس بكند، يعنى واقعا دو «من» وجود داشته باشد: من فردى و من اجتماعى. «من»
انسان تحت تأثير جامعه شكل مىگيرد، رشد مىكند و به خود رنگ مىگيرد ضمن اينكه يك
نوع آزادى و استقلال دارد؛ اما انسان واقعا داراى دو «من» نمىشود، وقتى كه من
ايثار مىكنم او يك شخص است در من دارد ايثار مىكند، وقتى كه دارم ايثار انجام
مىدهم يعنى براى خودم كار مىكنم يكى ديگر دارد كار مىكند؛ و درواقع دوگانگى
واقعى در ما وجود داشته باشد، آن وقتى كه فردى كار مىكنيم، براى خودمان و براى
شخصمان كار مىكنيم، بد مىكنيم، ظلم مىكنيم، اثرة مىكنيم، خودمان را مقدم
مىداريم، او يك «من» است در ما دارد كار مىكند، و آن وقتى كه داريم به جامعه
خدمت مىكنيم ايثارمىكنيم، احسان مىكنيم، كارهاى شرافتمندانه مىكنيم، پرستش
مىكنيم، او يك «من» ديگر است در ما [كه اين كارها را انجام مىدهد.]
اين حرفها چيست؟! اينها مسائلى نيست كه بگوييم آقايان در لابراتوارها
اثبات كردهاند، يك مسائل استدلالى است: انسان در ضمير خودش دقيقا احساس مىكند
همان كه [بد مىكند] همان است كه در ساعت بعد دارد خير خواهى مىكند، ولهذا اينها
مراتب شى واحد هستند نه دوشخص جدا. فرق است ميان مراتب يك شى كه يك شى داراى
مراتبى از وجود است، مثل يك درخت كه داراى تنه وشاخههاست، شاخه بالا و شاخه
پايين، يك اثر از بالا سر مىزند يك اثر از پايين و يك اثراز وسط، ولى يك شى است؛
آرى فرق است ميان «مراتب يك شى» و «دو شى جدا از يكديگر». آنچه كه در اينجا صحيح و
درست است [همين است كه اين «من» ها مراتب شى واحد هستند نه اشيا جدا از يكديگر.]
نظر قرآن
اينجاست كه انسان به عمق منطق قرآن پىمىبرد. قرآن بدون اينكه اين
مسائل را طرح كند[1] مىگويد:
نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه، فلاسفه، اين مورد را مىگويند «وحدت
[1] - انسان وارد هر موضوعى كه مىشود آخرش مىبيند كه
سراز قرآن در مىآورد و مىبيند قرآن نظر خودش را گفته است.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 404