responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 400

ولى در مركّبهاى حقيقى، اجزاء مركّب، شخصيتشان در شخصيت «كل» مستحيل مى‌شود يعنى آن وضع سابق خودشان راندارند ماهيت خودشان را درواقع از دست مى‌دهند وماهيت جديد پيدا مى‌كنند كه همان ماهيت كل است؛ مثل مركّبات شيميايى يا مركّبات طبيعى. در طبيعت هر چه مركب داريم از اين قبيل است. مثلًا اگر آب را يك جسم مركّب مى‌دانيم، آن را مركّب از دو عنصر مختلف مى‌دانيم كه آن دو عنصر در آن در يك حالت تغيير يافته وتغيير ماهيت داده وجود دارند؛ يعنى ديگر اكسيژن به صورت اكسيژن در آب موجود نيست وخاصيت خودش را ندارد، هيدروژن هم به صورت هيدروژن وجود ندارد، اينها با يكديگر تركيب شده‌اند، در ماهيت شى سوم مستحيل شده‌اند و واقعا يك ماهيت جديد به وجود آمده است ه ماهيت آب باشد. بله، آب را مى‌شود بار ديگر تجزيه كرد و به همان عناصر اولى‌اش برگرداند ولى اكنون اين طور نيست؛ و همچنين ساير مركبات طبيعى.

حال اين بحث در مورد جامعه انسانى هست كه آيا جامعه انسانى يك مركّب حقيقى است يا يك مركّب اعتبارى؟ شك ندارد كه اگر ملاك، بدنها و جسمهاى افراد جامعه باشد جامعه يك مركب اعتبارى است، با درختهاى يك باغ فرقى نمى‌كند؛ اين فرد باهمه خصلتهاى به اصطلاح بيولوژيكى خودش كه از مادر متولد شده است اكنون وجود دارد، آن فرد ديگر هم همين طور، و همين‌طور افراد ديگر. يك آدمى كه از مادر متولد مى‌شود اگر بروند او را در غارى هم بزرگ كنندباز از نظر زيست شناسى همانطور رشد مى‌كند كه در جامعه رشد مى‌كند، نمى‌گويم هيچ فرق ندارد ولى فرق ماهيتى ندارد، يعنى اين طور نيست كه بدن او تبديل به بدن ديگر بشود. ولى انسان بر خلاف حيوان [يك جنبه روحى دارد.] حيوان شخصيتش به همان بدنش است و شخصيت روانى‌اش هم تقريبا مانند شخصيت بدنى اش مى‌باشد؛ يعنى كمتر، از افراد ديگر تأثير مى‌پذيرد. از نظر روانى هم يك حيوان- با غرايزى كه در او آفريده شده- در جمع حيوانها باشد يا نباشد خيلى متفاوت نيست. ولى انسان يك جنبه فرهنگى دارد، يا به زبان خودمان‌يك جنبه روحى دارد، يك جنبه‌اى دارد كه به شخصيت او مربوط است نه به شخص او اين [جنبه‌] چطور؟ فلاسفه پيشين هم قبول داشته‌اند كه برخلاف حيوانات كه با غرايز مجهز و آماده شده به دنيا مى‌آيند- راجع به فطرت هم كه بحث مى‌كرديم گفتيم- انسان با خصلتهاى بالقوه به دنيا مى‌آيد. به قول كسانى كه به فطرتى قائل نيستند روح انسان در زمان‌

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 400
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست