نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 383
يخ زير آب قرار مىگيرد و قسمت كمى روى آب،
قسمتهايى از روان انسان هم به همين نسبت از آگاهى ما مخفى و از شعور ما پنهان
است، قسمت بسيار كم آن همان است كه خودمان آن را درك مىكنيم و به وجود آن آگاه
هستيم.
در قديم يك مثل عاميانهاى بود، مردم فكر مىكردند- من نمىدانم تا
چه اندازه درست است- كه آدمهاى كوتوله خيلى زرنگ و باهوش هستند، مىگفتند اين آدم
كوتوله كه مىبينى قدش اينقدر است، ده برابر اين مقدار زير زمين است. اين يك حرف
عاميانهاى بود اما بعد معلوم شد كه همه مردم اينطورند- همه مردم كوتولهاند ولى از
نظر روانى، يك مقدار از روانش همان است كه خودش حس مىكند و به وجود آن آگاه است-
كه قسمت كمى از روان اوست- و قسمتهاى بيشترش همان است كه خودش هم از وجود آنها
آگاه نيست.
روان ناخودآگاه در كتاب و سنت
در اين زمينه نكاتى در قرآن مجيد و كلمات على (ع) و كلمات حكماى الهى
و عرفايى مثل مولوى وجود دارد، يعنى تا حدود زيادى حكما و عرفا هم به اين نكته
توجه كردهاند. حال مطلبى را كه آنها گفتهاند عجالتا مطرح نمى كنم، فقط يك مورد
از قرآن كريم و يك فراز از كلمات اميرالمؤمنين (نه از نهجالبلاغه بلكه از دعاى
كميل) نقل مىكنم و فعلا از اين قسمت مطلب رد مىشوم.
در قرآن مجيد در سوره مباركه طه مىفرمايد:
«فَانَّهُ يَعلَمُ السَّرَّ وَ اخفى»[1] خدا آگاه به راز است، آگاه به پنهان است، و آگاه به پنهانتر از
پنهان است. اين (پنهانتر از پنهان) چيست؟
براى انسان چيزى پنهانتر از اين نيست كه امرى را در دل خود پنهان
كند. اگر انسان چيزى را در دل خاك يا هر جاى ديگر پنهان كند ممكن است كسى پيدا
كند، ولى اگر چيزى به صورت سِرّ باشد، يعنى اصلًا از درون دل بيرون نيايد، چيزى
مخفىتر از آن براى انسان نيست. از امام سوال شد: چرا قرآن مىگويد خدا راز را مىداند
و (از راز پنهانتر) را هم مىداند؟ (از راز مخفىتر) چيست؟ امام فرمود: (از راز
پنهانتر) آن چيزى است كه در روان تو وجود دارد و خودت نمىدانى و فراموش كردهاى.