نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 370
بعد هم سراغ زنها مىرود و مىگويد: «برابرى
زن با مرد و لزوم رعايت حقوق او نيز از سخنان باطل است. اصل مرد است. مرد بايد
جنگى بوده و زن وسيله تفنن و تفريح جنگيان باشد و فرزند بياورد.»
مىگويد زن براى كار ديگرى نيامدهاست، فقط وسيلهاى براى تفريح، و
تفننى براى مرد و ماشينى براى بچه زائيدن است. اين هم باز يك معيارى در دنيا براى
معرفى انسان كامل، انسان نمونه، انسان اعلى، مرد برتر و يا سوپرمن است. با كدام
مقياس؟ مقياس قدرت و توانايى. در اينجا راجع به مسأله قدرت و توانائى چه بايد گفت؟
اسلام و قدرت
منطق اسلام در اينجا چيست؟ آيا اسلام قدرت را تبليغ كردهاست يا ضعف
را، و يا نه قدرت و نه ضعف را به اين معنا تبليغ نكرده است؟ جواب اين است كه اسلام
به يك معنا قدرت را تبليغ كرده است ولى قدرتى كه نه تنها قدرت نيچهاى نيست بلكه
قدرتى است كه از آن قدرت، همه صفات عالى انسانيت بر مىخيزد، و قدرتى كه از آن،
مهربانى و رحم و شفقت و احسان و ديگر صفات عالى انسانيت برمىخيزد.
در اسلام بدون شك دعوت به قدرت و توانائى شده است و نص قرآن و احاديث
ماست.
ديگران هم كه در موضوع اسلام مطالعه كردهاند، اسلام را در ميان
اديان به اين مشخصه شناختهاند كه هيچ دينى به اندازه اسلام پيروان خود را به قوت
و قدرت دعوت نكرده است.
ويل دورانت در جلد يازدهم كتاب تاريخ تمدن كه اختصاص به تاريخ تمدن
اسلام دارد، اين جمله را مىگويد: «هيچ دينى به اندازه اسلام، مردم را به قدرت و
قوت دعوت نكرده است.»
دراين زمينه در قرآن مطلب خيلى زياد است. يك جا خطاب به يحيى
مىفرمايد: «يا يَحيى خُذِالكِتابَ بِقُوَّةٍ.»[1] و در آيه ديگر مىفرمايد: «وَ كَايَّن مِن
نَبِىٍ قاتَلَ مَعَهُ رَبَيّونَ كَثيرُ فَما وَهَنوا لَما اصابَهُم فى
سَبيلِاللّه وَ ما ضَعُفوا وَ مَا استَكانوا وَ اللّه يُحِبُالصّابِرينَ» چه بسيار پيامبرانى كه مردانى الهى همراه آنان جنگيدند و با باطل
نبرد كردند و هرگز سستى پيدا نكردند و ضعف نشان ندادند و خداوند مقاومتكنندگان را
دوست مىدارد. در جاى ديگر مىفرمايد: «انَاللّه