نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 33
را موكّد مىكند؛ زيرا در اين راه چه پاىها
كه نلغزيد در زمانى كه اين بحث قطب نوشتارها و مناظرات پارهاى از پژوهشگران و
ميراث فلسفى و عرفانى بوده است. مطهرى به كمك زبان آورى روشن و دقيق خداداد و با
توانايى فوقالعاده در به كار گرفتن امثال، امكان يافت كه اين مسأله را به شكل
دقيق و متقن تبيين كند و هاله ابهامى را كه احاطهاش كرده بود بزدايد.[1]
توفيق مطهرى در ارايه و زمينى كردن فلسفه اولًا به فهم و احاطه كامل
به مشربهاى گوناگون فلسفه اسلامى باز مىگردد و ثانيا از متد تحقيق و تدريس فلسفه
توسط ايشان ناشى مىشود. در ذيل به چند ويژگى روششناسى فلسفى استاد مطهرى پرداخته
شده است.
1- 6- توجه به سير تاريخى مسائل فلسفى: بيان سير تاريخى، اوضاع فكرى
حاكم و وضعيت عقلى در هنگام تولد مسأله، از ويژگيهاى روش تحقيقاتى فلسفى استاد
مطهرى است.
با اين روش توانست بر نفى برخى آرا در تعيين تاريخ بعضى مسائل فلسفى
اقامه برهان كند و سرّ زمان ولادت را اثبات و نخستين فيلسوفى كه آن را ابراز داشته
مشخص نمايد. اصالت وجود[2]، وحدت و
كثرت[3]، جعل[4]، امكان استعدادى[5]،
معانى اسمى[6]، حدوث ذاتى
و حدوث زمانى[7]، وجود
ذهنى[8]، مناط صدق
در قضايا[9]، قضيه
حقيقيه[10]، شبهه
معدوم مطلق[11]، و مرجع
حدوث عالم در لايزال[12]، از مسائلى
است كه توسط استاد ريشهيابى شده و زمان ولادت و فيلسوف بينانگذار آن مشخص شده
است. به اعتقاد ايشان فلاسفه اسلامى نه تنها توجهى به سير تاريخى مسائل فلسفى
نداشتهاند، بلكه به علل خاصى موجبات ابهام و اشتباه كارى را نيز فراهم كردهاند.
به نظر مطهرى شيخ اشراق بيش از هر فيلسوف ديگرى بيانات گمراه كننده از نظر ريشههاى
تاريخى مسائل ابراز داشته است. مرحوم حاجى سبزوارى نيز به نوبه خود در گمراه ساختن
افكار از نظر ريشههاى تاريخى سهم بسزايى دارد.
ايشان به همين روش در نظر داشت براى دفاع از فلسفه اسلامى يكايك
مسائل فلسفى و