نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 32
مادى و صورى رفت و تلاش كرد با علل فلسفى
ماهيت قيام امام حسين را تبيين كند.[1] در مسأله
روح از نظر صدرالمتألهين در باب جسمانيهالحدوث بودن و روحانيهالبقا بودن آن دفاع
كرد.[2] براى نقد
تضاد ديالكتيكى به بحث تضاد در فلسفه، اصل شدن و ضرورت در فلسفه اسلامى و ارتباط
آن با تضاد و بحث انواع تقابلها در منطق ارسطويى متوسل شد.[3]
انسان و جامعه و تكامل آن دو را كاملًا به نحو فلسفى مىفهميد. مدل مطهرى براى فهم
تكامل جامعه و انسان مدل علم النفس ملاصدرا است.[4]
در تمايز و تفكيك وجه فرهنگى از وجه اقتصادى جامعه از مدل روح و جسم كمك مىگيرد.[5] در بحث از جمال و زيبايى و تعريف
آنان در مباحث فلسفه اخلاق و نظريه زيبايى در اخلاق به دنبال يافتن جنس و فصل
زيبايى است كه رهيافتى فلسفى و كلامى است.[6]
در بحث مقتضيات زمان جهت حفظ ثابتات دين و همچنين در نظر گرفتن مقتضيات زمان به
سراغ مدل ربط متغير به حادث در مباحث فلسفى مىرود.[7]
مطهرى بيش و پيش از همه از فلسفه آن هم از نوع صدرايى آن در جهت
استدلالى نمودن مباحث دينى و تبيين، تثبيت و دفاع از دين استفاده كرد و فلسفه را
از انتزاعى و آسمانى و نظرى صرف بودن بيرون آورد و تا حدودى آن را زمينى و كاربرى
نمود كه البته اين نقطه قوت استاد مطهرى در فلسفه اسلامى است.
6- روششناسى فلسفى استاد مطهرى
آثار فلسفى استاد مطهرى با دقت، عمق و همه جانبهنگرى همراه است و در
عين حال وضوح، جامعهگرايى، تفصيل و مقايسه از ويژگيهاى اين انديشه فلسفى است.
بسيارى از مسائل عميق و مبهم فلسفى در دستگاه فلسفى ايشان روشن، سليس، ساده و آسان
مىگردد و از لحاظ فهم جمع اندكى از شاگردان و استادان فلسفه بيرون مىآيد و
مخاطبين بيشترى پيدا مىكند.
نظرى گذرا به بعضى از مباحث از جمله (بحث) وحدت وجود جلد دوم از شرح
منظومه اين ادعا