responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 31

ارسطو را از ريشه سست‌اش كرده‌اند و تيشه بر ريشه آن زده‌اند. تا شايد بتوان اساسهايى را كه بر منطق ارسطو استوار شده است، سست كنند.[1]

در كنار دفاع از فلسفه اسلامى از فلاسفه ملاصدرا يا حكمت متعاليه در مقابل حمله‌هايى كه به آن مى‌شد، به عنوان يك فلسفه مستقل و مترقى دفاع كرده و شبهات وارده مبنى بر اينكه حكمت متعاليه يك كلام فلسفى است تا فلسفه را نيز مورد نقد و بررسى قرار داده و رد مى‌كند و معتقد است حكمت متعاليه تكامل يافته فلسفه‌اى است كه با فارابى شروع شده و تا ملاصدرا ادامه يافته است.[2]

5- كاربردى كردن فلسفه‌

استاد مطهرى توانست از فلسفه در جهت شناخت دين، انسان و جامعه انسانى به خوبى استفاده كند و به بخشى از معضلات فكرى انسان جديد به خصوص انسان ديندار پاسخهاى فلسفى و عقلانى بدهد و او را در مقابل فلسفه‌هاى الحادى به خصوص ماترياليسم ديالكتيك واكسينه كند. مطهرى در پايه‌ريزى و حل مشكلات دينى و طرح يك بنا در جهان‌بينى نيز از فلسفه به خصوص حكمت متعاليه استفاده بهينه كرد و اين نقطه امتياز او بر ديگران است.[3]

ايشان در بحث از ماهيت نهضت امام حسين (عليه‌السلام) به سراغ علل چهارگانه فاعلى، غايى،


[1] - پاره‌اى از خورشيد، ص 397.

[2] - همان، ص 463- 460.

[3] - در آن روزها با همين مسأله كه آن ايام با مقدمات كامل آموخته بودم آشنا شده بودم. قاعده معروف الواحد لايصدر منه الا الواحد را آن طور كه يك حكيم درك مى‌كند درك كرده بودم لااقل به خيال خودم نظام قطعى و لايتخلف جهان را با ديده عقل مى‌ديدم. فكر مى‌كردم چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يك مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه مى‌فهمم كه ميان اين قاعده قطعى كه اشيا را در يك نظام قطعى قرار مى‌دهد و ميان اين اصل( لا مؤثر فى‌الوجود الااللّه) منافاتى نديده آنها را در كنار هم و در آغوش هم جا مى‌دهم، معنى اين جمله را مى‌فهميدم كه الفعل فعل‌اللّه و هو فعلنا و ميان دو قسمت اين جمله تناقض نمى‌ديدم.( امر بين الامرين) برايم حل شده بود. بيان خاص صدرالمتألهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصا استفاده از همين مطلب براى اثبات قاعده( الواحد لا يصدر منه الا الواحد) فوق‌العاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود. خلاصه يك طرح اساسى در فكرم ريخته شده بود كه زمينه حل مشكلاتم در يك جهان‌بينى گسترده بود. در اثر درك اين مطلب و يك سلسله مطالب ديگر از اين قبيل به اصالت معارف اسلامى اعتقاد پيدا كردم.( عدل‌الهى، صص 113- 112).

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 31
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست