نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 323
موفق نشديم و پيدانكرديم، بدبين شويم و
يكسره وجود خداوند را انكار نماييم. برعكس، تنها در اين صورت است كه بايد منكر
خدابشويم. يعنى آن خدايى كه مانند يكى از اجزاى عالم است و ضمن جستجوهايى كه از
پديدهها مىشود، او هم مانند يك پديده كشف مىشود، او قطعا خدا نيست و بايد منكرش
شد.
اگر به زبان سادهتر بخواهيم بگوييم، بايد بگوييم كه اين گونه جستجو
از خدا در عالم، شبيه اين است كه ساعت را به كسى نشان دهيم و بگوييم اين ساعت
سازندهاى دارد. او بخواهد ساعت ساز را در لابلاى چرخهاى ساعت و اجزاى آن بيابد و
پس از آنكه مدتى در لابلاى چرخها جستجو كرد و غير از اجزاى ساعت چيزى نيافت، بگويد
من ساعت ساز را نيافتم، پس اين دليل اين است كه ساعت سازى وجود ندارد. يا مثل اين
است كه لباس دوخته زيبايى را به كسى نشان بدهند و بگويند اين لباس، دوزنده و خياطى
دارد، و او بگويد من اگر خياط را در جيبهاى آن لباس پيدا كردم، وجودش را قبول
مىكنم و الّا نه.
اين طرز تفكر از نظر تعليمات اسلامى صددرصد غلط است. خدا از نظر
معارف اسلامى در رديف علل طبيعى نيست كه ما بگوييم اين موجود خارجى را خدا درست
كرده يا فلان علت طبيعى؟ اينترديد، غلط و بى معناست. ميان خدا و علل طبيعى ترديد
و يا متخلل نمىشود تا سوال را بدين گونه مطرح كنيم. اين نحو تفكر، تفكر ضد خدايى
است. خداشناسى به اين معنى است كه تمام مجموعه طبيعت از اول تا به آخر، يك واحد
كار است و همه مجموعا كار خداست، نه اينكه جزئى از اين كار را بگوييم آيا خدا كرده
يا طبيعت، آنگاه اگر علت آن را خوب نشناختيم، بگوييم خدا كرده و اگر علت طبيعى آن
را شناختيم، بگوييم مربوط به طبيعت است و ديگر ربطى به خدا ندارد.[1]
دورههاى سهگانه اگوست كنت
اگوست كنت در مورد ادوار زندگى بشر، تقسيمى دارد كه با كمال تأسف كم
و بيش پذيرفته شده است، در صورتى كه از نظر آشنايان به فلسفه اسلامى سخنى كاملا
بچگانه است.