نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 300
فلسفه هگل و فلسفه اسلامى
يكى از مهمترين افكار هگل كه در عين غلط بودن حاوى يك مطلب اساسى
است و فلسفه او را از فلسفههاى ديگر جدا مىكند، مسأله دليل جهان است. او مىگفت
فلاسفه مىخواستند جهان را از راه عليت توجيه كنند ولى اين توجيهى است كه در نهايت
امر به بن بست مىرسد، يعنى ما از راه عليت نمىتوانيم هستى را توجيه كنيم، وقتى
مىگوييم (الف علت ب است و ب معلول الف) اينها يك سلسله امور محسوس وجودى و به قول
ما از قبيل قضاياى مطلقه عامه است كه فقط دلالت بر وجود مىكند ولى دلالت بر ضرورت
نمىكند. مثلا ما مىبينيم كه آب در صد درجه حرارت تبديل به بخار مىشود و در زير
صفر درجه يخ مىبندد. چنين وضعى وجود دارد و اگر از عقل بپرسيد كه چرا آب در صد
درجه حرارت تبديل به بخار مىشود، جوابى جز اين ندارد كه چنين وضعى وجود دارد،
يعنى اگر عكس اين هم واقع شده بود از نظر عقل اشكالى نداشت. به عبارت ديگر عليت،
تجربى است و با يك امر تجربى فلسفه به جايى نمىرسد، فلسفه بايد معقول باشد، به
خلاف دليل، كه در دليل نتيجه از مقدمات منطقا استنتاج مىشود، يعنى در اين موارد
حكم به ضرورت مىكند، نظير آنچه كه شيخ و امثال او در باب برهان دارند و مىگويند
برهان يك شرطش ضرورت است.
دليل، چيزى است كه معقول است، ولى عليت معقول نيست (يعنى تجربى است).
مقصود از معقول است اين است كه عقلا استنتاج مىشود و عقل به ضرورت آن حكم مىكند.
اگر الف مساوى ب است و ب مساوى ج، مساوى بودن الف با ج منطقى است و عقل حكم مىكند
كه غير از اين محال است نه اينكه چون تجربه كرديم مساوى بدون آن دو را فهميديم،
بلكه عقل منطقا حكم مىكندكه بايد چنين باشد و در اينجا ضرورت منطقى حكمفرماست.
اصل ديگرى كه در فلسفه هگل وجود دارد همان اصل وحدت ذهن و عين يا
وحدت معقول و واقع است كه مكرر در كلماتش بر آن تكيه مىكند. از نظر هگل بر خلاف
كانت و فلاسفه ماقبل كانت، اصلًا ذهن و عين دو چيز نيستند تا بگوييم فلان شىء
ذهنى است يا عينى، و بعد بياييم ايدهآليست يا رئاليست بشويم. فلسفه او اصلًا در
هيچ يك از اين قالبها نمىگنجد و از نظر او معقول عين واقعيت است و واقعيت عين
معقول: يعنى آنچه را كه عقل در عالم خودش به طور ضرورت استنتاج مىكند، همانى است
كه در خارج واقع مىشود.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 300