نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 295
همين در خارج تصديق است و اين عين وجود
تصديق است در خارج. همچنين انكار كه نقطه مقابل تصديق است و امرى ذهنى است، در
خارج هم عينا به همين صورت وجود دارد.
ما استدلال و نتيجه شدن چيزى از چيزى را به ذهن نسبت مىداديم و هيچ
گاه چنين چيزى را در خارج قائل نبوديم، ولى از نظر هگل شىء از شىء به نحو نتيجه
شدن نتيجه از مقدمات، در خارج نتيجه مىشود. لهذا او در مثلث خودش تعبيراتى كرده
كه آن تعبيرات مربوط به ذهن است. اگر هم اين تعبيرات در كلام اينها باقى مانده باز
بقاياى حرفهاى هگل است، يعنى هگل است كه مىتواند تز را تصديق بخواند در ظرف
خارج، و آنتى تز را انكار بخواند در ظرف خارج، و سنتز را تصديق مركب بخواند در ظرف
خارج، زيرا به وحدت ميان ذهن و خارج قائل است.
اينها هم مىگويند حكم و ضد حكم، و انسان تعجب مىكند كه اين سخن
يعنى چه كه مرغ حكم است و تخم مرغ ضد حكم است و جوجه حكم مركب؟ اينها كه حكم
نيستند.
ريشه اين تعبيرات حرفهاى هگل است و بر اساس فلسفه او اين تعبيرات
درست است ولى در حرفهاى اينها (ماركسيستها) بايد بگوييم اين تعبيرات با نوعى مجاز
و مسامحه به كار مىرود. به هر حال هگل از اين دو اصل كه هر موجودى دوره تولد و
رشد و زوالى دارد، و اينكه گور هر نهادى گهواره نهاد ديگر است، نتيجه گرفته است كه
هر چيزى سه مرحله تز و آنتى تز و سنتز را طى مىكند، كه مرحله تز همان مرحله تولد
و رشد است و آنتى تز مرحله زوال و نابودى و سنتز مرحله گهواره شدن گور براى نهاد
ديگر است. اين ريشه فكر است.
خود هگل را ديديم كه با چه زور زدنهاى ذهنى مىخواست اينها را درست
كند.[1]
روح زمان
هگل سخنى دارد كه از بعضى جهات قابل توجه است. او معتقد است به چيزى
كه آن را (روح زمان) مىنامد، و نظريه بسيار جالبى است. اگر ما بخواهيم آن را به
تعبير خودمان بيان كنيم بايد بگوييم او براى روح زمان نوعى عصمت قائل است.
مىخواهد بگويد زمان اشتباه نمىكند، روزگار اشتباه نمىكند، فرد اشتباه مىكند
ولى جمع اشتباه نمىكند. اين حرف خيلى