responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 294

ريشه اين فكر همانى است كه سابقا گفتيم، يعنى وحدت عقل و عين، يعنى هگل دارد مفاهيم منطقى را به كار مى‌برد ولى از نظر او مفاهيم منطقى عين مفاهيم عينى و خارجى است (به خلاف ماركس كه اين اصل هگلى را قبول ندارد ولى در عين حال از نتايج آن استفاده مى‌كند و اين از جاهايى است كه خوب مى‌شود مچ ماركسيسم را گرفت) و اما توضيح مطلب:

ما مى‌گوييم معقولات دو قسمند: معقولات اوليه و معقولات ثانيه (منطقى و فلسفى).

معقولات ثانيه (منطقى و فلسفى) ظرف وجودشان يا به قول قدما ظرف عروضشان ذهن است، يعنى يك سلسله معانى ذهنى هستند كه به هيچ نحو در خارج وجود ندارند.[1]

مثلا در خارج، استدلال و همچنين قياس و معرّف (بماهو معرّف)، جزئيت و كليت، نوعيت، جنسيت و نظاير آن وجود ندارد. موجود خارجى نه نوع است نه فصل است و نه جنس است، نه كلى است (بماهو كلى)، نه جزئى (بماهو جزئى). همه اين معانى، معانى ذهنى است كه عارض معقولات اوليه از قبيل انسان، فرس، شجر است. معقولات اوليه ما همان مقولات ارسطويى است.

از زمان كانت حساب اين معانى را به هم ريختند و اين كار از خود كانت شروع شد و او همه اينها را مقولات ناميد، منتها كارى كه كرد اين بود كه گفت همه اينها از مختصات ذهن هستند و تعدادى از معقولات اوليه را برد به عالم ذهن و چنان ديوارى ميان ذهن و عين كشيد كه هيچ رابطه‌اى ميان معقولات اوليه با معقولات ثانيه نمى‌توانست وجود داشته باشد.

هگل آمد و به شكل ديگرى عمل كرد و آن دوگانگى ميان ذهن و خارج را از ميان برد، به اين شكل كه تمام معقولات ثانيه منطقى را هم در حكم معقولات اوليه به شمار آورد و مثلا كليت را يك امر خارجى حساب كرد.

لهذا در منطق هگل هر چه را كه مى‌شود به ذهن نسبت داد، همان را به خارج بايد نسبت داد، نه چيز ديگرى را. اگر ما به ذهن تصديق را نسبت مى‌دهيم و مى‌گوييم ذهن است كه تصديق مى‌كند، عين همين را به خارج هم نسبت مى‌دهيم و مى‌گوييم خارج هم تصديق مى‌كند، يعنى‌


[1] - چنان كه بارها گفته‌ايم بحث معقولات اوليه و ثانيه از شاهكارهاى فلسفه اسلامى و از مباحث مهمى است كه بايد روى آن بسيار كار كرد، نبايد به آن مقدار كه در كتب فلسفى ما، حتى به آن مقدار كه در كتاب اسفار وجود دارد، اكتفا كرد هر چند همين مقدارى هم كه وجود دارد خيلى بااهميت و پرارزش است.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست