نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 292
همه چيز در دنيا نسبى است جز اصول
ماترياليسم ديالكتيك؟ و اگر مطلق نيستند و نسبى هستند، پس معنايش اين است كه مطلق
در عالم وجود دارد چون معناى نسبى بودنش اين است كه در همه جا صادق نيست، و آنجايى
كه اين اصل (هيچ چيزى در اين عالم مطلق نيست) صادق نباشد نقيضش كه مطلق بودن باشد
صادق خواهد بود. اين مسأله نظير (كل خبرى كاذب) است كه نمىتواند به عمومش باقى
بماند، يا بايد از اصل كاذب باشد و يا بايد در بعضى موارد صادق باشد و در بعضى
موارد كاذب، و بهعمومه نمىتواند صادق باشد.[1]
باز مىبينيم كه اصل چهارم ديالكتيك چگونه با اصول اسلامى ما تباين دارد.[2]
دورههاى حيات در فلسفه هگل
هگل براى حيات به طور كلى سه دوره قائل شده است: توليد، رشد، نزول.
خوب، اين مطلبى است كه تقريبا همه گفتهاند هر موجود زندهاى اين سه مرحله را طى
مىكند (البته در صورتى كه مرگ را هم ضمن مرحله سوم به حساب بياوريم و اگر نه
مراحل چهار تا مىشود چنانكه بعضىها مرگ را جدا حساب كردهاند).
البته اين در باب (حيات) مسأله بغرنجى است و در فلسفه ما هم مطرح است
كه چرا موجود زنده از ابتداى تكوّن، انحطاط و نزولش شروع نمىشود، بر خلاف موجود
غير زنده كه اين سه دوره را به اين شكل ندارد بلكه دو دوره دارد (و اگر مرگ را جدا
به حساب آوريم آنگاه مىشود سه دوره).
موجود غير زنده، چه در طبيعت و چه در صنعت، جوانترين ايامش روز اول
تكوين و ساختمانش است. مثلا يك اتومبيل روز اول ساختمانش جوانترين و قوىترين
ايامش است، هر يك روزى كه از عمرش بگذرد رو به نابودى مىرود، ولى موجود زنده از
هنگامى كه متولد و متكون مىشود، تا يك مدتى دوره رشد خود را طى مىكند وبعد كه به
عالىترين
[1] - قانون ناظر به خودش نيست. اينها مىگويند كه اين
چهار اصل بر جهان حاكم است و ديگر نظر به خود اين اصول و قوانين ندارد، مانند كل
خبرى كاذب است كه از خودش منصرف است.
جواب: مثال( كل خبرى كاذب) شما را
به اشتباه انداخت و تصور كرديد كه مسأله، مسأله واقعيت و ثبوتاست.