نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 291
نيست و واقعيتش اضافه و نسبت است. هگل كه
روى همان انتزاعات ذهنى خودش حكم مىكند، مىگويد ماهيت اشيا را همان اضافات تشكيل
مىدهد. اينها (ماركسيستها) كه مدعى هستند فلسفه هگل را تغيير دادند و به روى پا
ايستاندند، ديگر اين حرف را به آن صورت نمىگويند ولى از (اثر متقابل) سخن
مىگويند. اينها هم ديگر آن حرف قدما را قائل نيستند كه براى اشيا يك ذاتى هست كه
براى آن ذات آثار و اضافاتى هست، بلكه مىگويند ماهيت هر چيز را رابطه با اشيا
ديگر تشكيل مىدهد، و به تعبير ما اگر گفته شود (ماهو؟) جوابش اين نيست كه مثلا (و
له رابطة مع ساير الاشياء)، بلكه جوابش اين است كه مجموع روابط متقابلى است با
اشيا ديگر.
از نظر اينها ماهيت يك شىء بستگى دارد به اشيا ديگر، از همين جاست
كه مىگويند اينها در فلسفهشان اصل (هوهويّت) را انكار مىكنند. اصل هوهويّت
مىگويد هر چيزى در مرتبه ذاتش خودش خودش است، اينها مىگويند هر چيزى خودش عين
ارتباط با اشيا ديگر است، پس هيچ چيزى را ما به طور مطلق نمىتوانيم در نظر
بگيريم، هر چيزى ماهيتش وابستگى كامل دارد با شرايط محيطش، اگر آن شرايط محيط را
عوض كنيد ماهيتش عوض مىشود، يعنى امكان ندارد شرايط محيط شىء را عوض كنيد و
ماهيتش باقى باشد و خودش باشد.
از اينجاست كه اينها هميشه از شرايط عينى و ذهنى دم مىزنند و
مىگويند شرايط عينى و ذهنى شىء چيز ديگرى نيست، بنابراين همه چيز نسبى است، و
حال آنكه ما دين را به عنوان يك امر مطلق مىگيريم و مثلا نمىگوييم اسلام محصول شرايط
عينى عربستان و شرايط ذهنى پيغمبر (ص) است. از نظر اينها چنين چيزى محال است كه يك
فكر وابستگى خاص با شرايط محيط خود و شرايط روانى آورندهاش نداشته باشد، و حتى
راجع به نظريات علمى اين حرف را مىزنند. مثلا اگر هگل فلان فلسفه را ابراز كرده
است، معنى ندارد اين فلسفه به طور مطلق درست باشد، بلكه يك امرى است كه محصول خاص
زمان و شرايط فكرى هگل است، و از همين جا به خود آنها هم اشكال كردهاند كه
ماترياليسم ديالكتيك هم محصول خاص زمان خودش است، پس شما چرا آن را به صورت يك امر
مطلق ذكر مىكنيد؟ يعنى اصول چهارگانه شما يا اصول مطلقند و يا نسبى، اگر مطلقند
معنايش اين است كه همه چيز نسبى نيست، و آنگاه سوال مىشود كه علت استثناى اين
اصول از مسأله نسبيت چيست؟ چطور شد
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 291